سلام سلام سلام
به اهالی هنر و هنر دوستان خوش ذوق
وقت و بخت همگی به خیر و نیکی
راستش من برای تماشای ▪︎اژدها▪︎، تردید داشتم ولی بعد از اجرای قوی همهی بازیگران حرفهای و هنرمند این نمایشنامه خوانی، از انتخابم خوشحالم و از همهشون ممنونم که شب خوب و خاطرهانگیزی برام ساختن
ویو کار، بازیگرایی رو نشون میده که پشت میز نشستن و خیلی کار خاصی انجام نمیدن ولی انقدر دیالوگاشونُ قوی اجرا میکنن که آدمُ با خودشون میبرن به شهر قصهها...!
من که بازی همهشونُ دوست داشتم و غرقِ داستانِ قصه لذت بردم
مخصوصا باری الزا (صدف کشوری) خیلی برجسته بود و بنظرم این هنرمند
... دیدن ادامه ››
خوش آتیه، امشب زیبا درخشید♡ الزا اونقدر درمونده و رنجور بود که اگه لانسلوت واقعا مرده بود، خودم میرفتم الزا رو از دست اون اژدهای گوگولی یا شهردار پیزوری نجات میدادم با اون خندههای چندش و پسر چندشتر از خودش!!!
اگه بازم بخوام نقشا رو قضاوت کنم، به ترتیب نشستن بازیگرا از راست به چپ:
*پیشی* معرکه بود- دوست داشتم پیشی من بود😻
*لانسلوت* بدک نبود- با توجه به نقشش بیشتر از اینا ازش انتظار داشتم😉
*الزا* فوق العاده بود کاش عروس خودم میشد😘
*بابای الزا* خوب، نقش یِ پدرِ منفعل رو بازی کرد؛ بعد از الزا همون بهتر که سر بذاره بمیره👻
*اژدها* هم که خیلی گوگولی بود فقط یِ پخ کم داشت تا از میدون بدرشه!👹
ولی انصافا اون حرفش که گفت روح آدما رو دو تیکه کنی، حرفشنوتر میشنُ خیلی دوست داشتم: ژرف و نغز بود♤
*شهردارم* که گفتم، چندش بودنُ خوب اجرا کرد با اون خندههاش😣
*هنریکم* که عین باباش چندش و پررو بود😖
*جارچی* هم شیپور زدنش از دیالوگای کمش بهتر بود🥳
در مورد جنس کار، برداشتم یِ درام اجتماعی و سیاسی بود و گاهی مزهی تلخِ دیرآشناش، آدمُ یاد مسائل روز مینداخت!
القصه بازم از همهی عوامل، چه بازیگرا و چه کارگردان و تهیه کنندهی محترم، ممنون و سپاسگزارم و برای همهشون آرزوی بهترینها رو دارم
و این دفعه، بیتردید بازم تماشاچی اجرای تکتک این عزیزان میشم
"در پناه نور و عشق الهی باشین همیشه🙏🏻✨🕊"