ممنون که نوشتید! :)
من این کار رو ندیدم و متاسفانه فکر هم نمیکنم برسم ببینم ولی براشون آرزوی موفقیت میکنم :)

خواهش می کنم :)
فوق العاده کار خوب و قابل تأملی است واقعا...
باید دوبار دید تا متوجه عمق دیالوگ های ساده شد.
در عین سادگی و روان بودن خیلی جذاب و پیچیده ست.
از اینکه بعضی از کاربرا خیلی بد نقد می نویسند کمی ناراحت میشم.

خب این که توی خلاصه داستان نوشته شده
و البته به نظرم توی نمایش اتفاق نیفتاده
آقای جیم سعی می‌کنه آزیتا رو وارد دنیای ذهنی خودش بکنه
و این کارم می‌کنه
ولی آزیتا (اسم واقعی‌شو یادم رفت) فقط می‌شنویم که 25 تا به‌ش دروغ گفته
که البته تقریباً نمی‌فهمیم چه دروغی! (به جز اسمش)
در کل ایده جذابیه که به اجرا درنیومده.

manimoon..

manimoon عزیز و علی ابراهیم عزیز دوستان خوب خودم باور کنیداتفاق افتاد، دقیقا خلاصه داستان اتفاق افتاد، آقای جیم با آزیتا یا همون ستاره آشنا شد و بعد اون رو وارد دنیای ذهن خودش کرد،البته به درخواست خود آزیتا ولی کمی که گذشت در آخر داستان فهمید که وارد بازی زندگی آزیتا (ستاره) شده که هر روز برای درمان بیماری دروغ باید 25 دقیقه دروغ بگه و این برای آقای جیم عجیب بود و فهمید که واقعا ناخودآگاه وارد بازی زندگی اون شده...
شاید بازی بازیگران بد بوده باشه ولی داستان و قصه ی نابی و خوبی داشته در صورتی که خود نویسنده هم این نمایش رو فقط معرفی این شخصیت می دونه... و در مورد شخصیت خود آقای جیم هم باید بگم خیلی خیلی خیلی بی انصافیه اگر ما اون رو با الفاظ خیلی ریکیک و زشتی هم طراز بدونیم.