در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فرهاد | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:13:25
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ببخشید در پوستر چرا نمایش نامه خوانی ذکر شده؟ مگه اجرای نمایش نیست؟ اگه فقط نمایش نامه خوانیه بگید تا من بلیطمو باطل کنم!!
درباره نمایشی "معمولی" و اجرای "معمولی" در مورد شخصیت "غیر معمولی"
خدایا پناه میبرم به تو از این همه انسان ساده و معمولی.
اگر قرار است این جمله یک پیام این نمایش باشد که بیش از هزار بار در کامنتهای مخاطبان این سایت درج شده! پس حداقل کارگردان و بازیگران و طراحان صحنه این نمایش هم باید این پیام را درک کرده باشند و سعی کرده باشند کاری ارایه بدهند که از مرزهای یک کار "ساده و معمولی" فراتر برود. چیزی که در واقعیت اتفاق نیفتاد.
چهار شنبه شب به دیدن این نمایش رفتم و بی صبرانه منتظر دیدن تئاتری بودم از هنرمند و کارگردان زبده ای که "یک بوس کوچولو" و "خانه ای روی آب" را ساخته و هم بازیگر محبوبم رضا کیانیان عزیر که درهر این دو اثر و دیگر آثار خوش درخشیده و یکی از بت های بازیگری دوران ماست.
اما ماحصل کار این ستارگان و هنزمندان ژرف اندیش عجب "ساده و معمولی " درآمده. برای من شوک آور بود که در میانه نمایش عده ای سالن را ترک کردند از بس که اجری نمایش خطی، بدون کش و قوس و تخت در آمده بود. نمایشی که در هر سمت آن نام های بزرگ و پر تجربه خودنمایی می کنند. بزرگی و فراخی صحنه تالار وحدت هم که فضا را برای هر نوع ابتکاری فراهم کرده بود. ... دیدن ادامه ›› وا عجبا!
من اصلا نفهمیدم علت اینکه بهمن فرمان آرا با آن همه ذوق و قریحه خودش را برای نقش اسقف اعظم انتخاب کرده بود چه بود. و علت اینکه بعد از اجرای شاید 25 ام هنوز هم کلی تپق میزند چه بود!
من اصلا علت تپق زدنها و تلفظهای اشتباه رضا کیانیان را نفهمیدم. آن هم بعد از این همه اجرا و این همه تجربه. شاید بخاطر این است که این عزیر روزها اینقدر سرش شلوغ است و از این جلسه به آن جلسه می رود که در انتهای شب نایی ندارد برای مخاظب تئاتر بگذارد.
واقعا دیدن صحنه گریه های سر تامس مور در لحظه ای که با خانواده اش وداع میکرد برایم خیلی دردناک بود. اما از نظر اجرای ضعیف آن توسط بازیگری پر توان. واقعا تکنیک بازیگری یعنی این؟ من که شوکه شدم.
ای کاش گروه اجرای این تئاتر قدری به محتوا و مفهوم این نمایش و اهمیت نمایشنامه توجه میکردند. صرف این که بگوییم یک نمایشنامه مهم آرزوی چند ساله من بوده است که کافی نیست. باید در عمل هم برای بزرگ بودن و "ساده و معمولی" نبودن آن خیلی تلاش کنیم.
همه اینها به کنار ، سیامک صفری اگر نبود من هم میانه نمایش میرفتم!
ظاهرا من کمی کمتر از شما اذیت شدم و از نمایش لذت بردم.اما با کلیت حرفتان کاملا موافقم. همه چیز آماده بود برای اینکه سطح کار از این بالاتر باشد. و لااقل کیانیان خودش عادتمان داده که منتظر کامل بودن باشیم.با این نسل مشتاق که بیشتر از همیشه دستش به خبرهای دنیا می رسدوقتش است در تئانرمان به کم و معمولی قانع نباشیم.
۲۹ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در ستایش بازی فوق العاده یک هنرمند بی ادعا
حقیقت این است که روزهای اولیه شروع نمایش و با نگاهی به پوستر و فهرست بازیگران این نمایش قصد نداشتم به تماشای آن بروم. اما از سوی کانون تئاتر دانشگاه ما بلیط های این نمایش با 60 درصد تخفیف ارایه شد و من نهایتا به سوی تماشای این نمایش رهنمون شدم.!! در همان پرده اول فهمیدم که چه خوب بود که برای نمایش آمدم و چه تصمیم بدی گرفته بودم که نمایش را نبینم. کارگردانی و اجرای نمایش بسیار خوب و در حد یک اجرای موفق بود. در مورد محتوای نمایش نامه و اجرای آن دوستان نقد به کفایت نوشته اند. قصد این یادداشت صرفا سپاس و ستایش از بازی ستایش برانگیزحمیدرضا آذرنگ است که اشک در چشمان من جمع کرد. به ندرت بازی چنین هنرمندانه و قدرتمند از بازیگران ایران دیده بودم. حمیدرضا آذرنگ کش و قوس و پیچیدگی های نقش فروشنده (ویلی لومان) را به خوبی درک کرده و زوایای پنهان شخصیت او را به تماشاگر نشان می دهد. کنش و واکنش های آذرنک در صحنه های گفتگو با پسرش و همینطور در صجنه پر تنش به هاوارد بسیار عالی بود. بازیگر باید بسیار هوشمند و توانا باشد که بتواند به شدت فریاد بزند و درعین حال بیانگر صدای نحیف یک پیرمرد باشد. جملات طنز آمیز بگوید و در عین حال در هم شکستگی یک شخصیت به بن بست رسیده را نشان بدهد. در صحنه های فلاش بک به جوانی فروشنده، آذرنگ در یک لحظه کوتاه از پیری به جوانی میرود و چابکی و لحن خاصی را به نمایش می گذارد که نشان از نبوغ او دارد. عصبانیت ها و فریادهای او مضحک و در عین حال غم انگیز است. آذرنگ دیالوگ ها و منولوگ های پر انعطاف و پی در پی خود را با انرژی بسیار زیاد در عین ظرافت ادا می کند .بعید میدانم تعداد بازیگرانی که این حسها را به خوبی نشان دهند در ایران به تعداد انگشتان دو دست برسد. در پایان نمایش نگاهی به صورت خسته و بی رمق آذرنگ کافی است تا عمق زحمت و تلاش این هنرمند را برای اجرای درخشان این نقش دریابید. به همه توصیه می کنم به تماشای این نمایش بروید و بازی خوب این هنرمند بی ادعا را در کنار بازی های خوب دیگری که دیگر بازیگران بواسطه هماهنگی عالی و درک صحیح با او ارایه می دهند تماشا کنید.
هنرمند هرگز مدعی نیست و پیوسته به دنبال کمال خویش است. بعضی از هنرمندان حتی نسبت به رفتار و واکنش های احساسی گرم هواداران خود نیز واکنشی سرد نشان داده و تمام فکر و روح خود را معطوف کمال خود و پیمودن راه خود می کنند ( مانند آقای مساوات ). البته این در مورد همه هنرمندان صدق نمی کند ولی نکته مشترک بین هنرمندان واقعی بی ادعا بودن آنهاست چون نیازی نمی بینند زور یزنند تا دیده شوند مانند استاد دانشگاه بسیار باسوادی که هرگز در دانشگاه ادعای دانش نمی کند بلکه دانشی که کسب کرده خودبخود او را در دانشگاه متمایز می سازد و هرگز مانند اساتید کم سواد با ادعاهای بزرگ به دنبال کسب احترام نیستند. این مساله در هنر هم صادق است.
من از زمان شروع به تمرین و مشخص شدن بازیگران این نمایش به شدت منتظر دیدن این نمایش بودم چون بازیگر محبوب من خانم نسیم ادبی و همچنین آقای حمید رضا آذرنگ در آن حضور داشتند. نکته ای که بازی آقای آذرنگ را عمیق و باور پذیر می کند علاوه بر توان اجرای درست نقش، قدرت درک و شناخت عمیق نقش است و این به خاطر این است که آقای آذرنگ فقط بازیگر نیست و از جنبه های دیگر به شدت دوپینگ می شود. آقای آذرنگ نویسنده عنوان داری است ... دیدن ادامه ›› و نمایشنامه های زیبایی نوشته و اجرا کرده است و همچنین طراحی و کارگردانی آثاری چون دو لیتر در دولیتر صلح، از آذرنگ هنرمندی ارجمند و ژرف اندیش ساخته است که با داشتن تجربیاتی گرانبها در نویسندگی و کارگردانی در کنار بازیگری می تواند در مواجهه با نقش های خود به لایه های زیرین نقش برسد و با دست پر روی صحنه آمده و تماشاگر خود را مشعوف کند.
بزرگترین مشکل ما به عنوان بیننده این است که آقای آذرنگ را نمی شناسیم (این مشکل آذرنگ نیست ) و آقای آذرنگ هم دغدغه شناساندن خود را ندارد ولی برای آنهایی که ایشان را می شناسند آذرنگ هنرمندی به غایت تماشایی است. خیلی خوشحالم که شما هم به این گروه کم جمعیت پیوستید.
۰۶ آذر ۱۳۹۳
ممنون مهدی جان. نظرات شما بسیار متینه.
۰۶ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام

از نظر من این اجرا هرگز نتوانسته درونمایه غنی اثر برایان کلارک را به نمایش بگذارد و صرفا با ادای چند دیالوگ به شکل سطحی و طرح چند پرسش به کار خود پایان میدهد. ضعف کار در دوبخش اجرا و بازیگری است. متاسفانه نوید محمد زاده اصلا نتوانسته وجوه اصلی شخصیت هریسون را تصویر کند و شخصیت او در حد یک مرد بذله گو و حراف باقی می ماند. اگر چه در مواردی محمدزاده با بذله گویی و جملات طنز آمیز تماشاگر را بخنده وا میدارد اما در لحظاتی که باید عمق تراژیک وضعیت خود و حزن و اندوه خود را به تماشاگر منتقل کند کاملا ناتوان است( همچون صحنه فریاد کشیدن بر سر جیلین بویل یا صحنه صحبت با قاضی(. این صحنه ها به هیچ عنوان تأثیرگذار نیستند و تماشاگر را با شخصیت اصلی همراه نمیکنند. در واقع به دلیل بازی ضعیف شخصیت اصلی در پایان کار موضوع موفقیت هرسون در گرفتن مجوز مرخصی از بیمارستان هیچ ارزشی پیدا نمی کندو به نوعی انگار دکتر امرسون(با بازی خوب هومن کیایی) است که پیروز ماجراست چون با طمئنینه و ارامش از هریسون میخواهد تا در بیمارستان بماندو قول میدهد تا درمان او را قطع کند.
آنچه کارگردان کار به کلی فراموش کرده این است که در چنین نمایشنامه های تراژیک وجوه حزن انگیز و تأثیرگذار باید به خوبی هر چه تمامتر از سوی بازیگران و همجنین میزان سن کارگردان به نمایش درآیند. در چنین متنهای تراژیک، به علت وجود موضوع حزن انگیز و متآثر کننده، معمولا نویسندگان از صحنه ها و دیالوگ های کمیک استفاده میکنند تا قدری فضا را تلطیف کرده و مخاطب را همراه کنند. اما نباید این صحنه ها را به عنوان صحنه اصلی در نظر گرفت و از کیفیت صحنه ... دیدن ادامه ›› های حزن انگیز و تأثیر گذار غافل بود. نکته ای که کارگردان و مخصوصا بازیگر اصلی به کلی از آن غفلت کرده و تمرکز خود را صرفا بر اجرای موفق صحنه های کمیک و دیالوگهای جنسی طنر آمیز قرار داده اند. به این شکل نمایش تأثیرگذازی خود را از دست میدهد. البته اگر بپذیریم نوید محد زاده بازیکر توانایی است و دقت نکرده این عدم دقت از سوی کارگردان قابل توجیه نیست.