در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علی جانفشان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:38:38
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
هر کسی پیش کلوخی جامه چاک
کان کلوخ از حسن آمد جرعه ناک
باده دردآلودتان مجنون کند
صاف اگر باشد ندانم چون کند
به عنوان یک دردنوش، دیشب با ۴ نفر از همکاران تراپیستم به تماشای کنسرت نمایش زیبای شما نشستم.
به عنوان کسی که خودش روانشناسه و همچنین با ادبیات ارزشمند و غنی فارسی، به شدت مأنوسه و موسیقی رو با صدای حضرت شجریان و صدای ساز لطفی و علیزاده و کلهر در حد اعلا می‌پسندد عرض می کنم:
دردنوشان، ترکیبی مردافکن اما شفا بخش، میراننده و زندگی بخش، از عشق و خشم و غم و شادی، فراق و در نهایت وصال به خویشتن است. معجونی دل انگیز از روان درمانی، موسیقی و مونولوگ های فاخر، شعر و به نوعی بزرگداشت حضرت عشق، سعدی عزیز است.
متن نمایش از منظر علم روانشناسی و آسیب شناسی روانی، به ... دیدن ادامه ›› درستی نوشته شده، گرچه پرداختن به شکل گیری عشق در پنج سالگی، کمی مبالغه آمیزه و جا داره به عنوان یک دوستی ساده و وابستگی از آن یاد بشه.
همچنین جای خالی بخشی از جلسه درمان، به شدت احساس می‌شه، تا حد فاصل بین گذر از آن خشم و در خودماندگی و رسیدن به صلح و عشق به خود، پر بشه. جلسه ای که در آن مواجهه‌ای بین کاراکتر نمایش با کودکی خودش، صورت بگیره. همان کودکی که التماس توجه و عشق داره.
گرچه در متن نمایش سعی شده بود این تغییر و دگرگونی، با آشنایی شخصیت نمایش ما با اشعار سعدی پر شود.
مقام عاشقی در ادبیات ما، جملگی معطوف به معشوق است و باقی هرزه سودایی است. جایی برای خوددوستی و عشق به خود، به این معنا وجود ندارد و همه معشوق است و جاذبه و خواست و میل او.
ای بی بصر، من می روم؟ او می کشد قلاب را...

می شد این تغییر و دگرگونی بعد از تراپی و تجربه خشمها و ناکامی‌ها و رسیدن به یکپارچگی درونی و صلح با خود و نائل شدن به مقام بخشش و عشق، و با آشنایی شخصیت نمایش ما با یگانگی و وحدت وجود جاری در حکمت سعدی، اتفاق می افتاد:

بنی آدم اعضای یک پیکرند...

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

سپاس از همه شما عزیزان که لحظاتی به یاد ماندنی برای ما رقم زدید. حضرت عشق نگهدار همه شما.

*پیشنهاد پرده اتاق تراپی:
خانم تراپیست: اگه می تونستی با یک ماشین زمان بری کنار اون پسر بچه که فریاد می‌زنه: مادر منو نگاه کن، پدر منو نگاه کن. بهش چه احساسی داری؟ چی می گفتی برای اینکه اون احساس تلخ رو ازش بگیری.....
ـ بهش می‌گفتم: نگران نباش، من کنارتم. من دوست دارم. پدر مادرتم دوست دارن، ولی گرفتارن....
با درود

سپاسگزارم که با حوصله برایمان نوشتید
سپاسگزارم که پیشنهاد سازنده برایمان دارید
سپاسگزارم که با بینش به تماشاى ما نشستید
۴ روز پیش، چهارشنبه
سپاس که مهربانانه به تماشای دردنوشان نشستید
سپاس که به دل برایمان نوشتید … 🙏🏻🌹
۳ روز پیش، پنجشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید