درودونه مدتی در روستا و منزل مادربزرگش که خیلی او را دوست دارد، برای تفریح و گردش مانده است. او میخواهد به مادربزرگ کمک کند و به همین دلیل روزی بی اجازه مادربزرگ از خانه خارج میشود که به خیال خود برای کمک به مادربزرگ برای خانه نان بخرد. اما تا شب باز نمیگردد. مادر بزرگ هر چه میگردد دردونه را نمییابد و نالان و غمگین است تا اینکه خاله قورباغه که در نهری که از منزل مادربزرگ عبور میکند از دردونه خبرهایی میآورد و ...
- از همراه داشتن فرزندان زیر ۵ سال خودداری نمایید.