واکاوی ساختار روایی و شخصیتپردازی
نمایشنامه «ده شب» بر پایه سه شخصیت بنیادین، آلبرت (رئیس کافه)، لئونارد (آشپز) و زهیر و همچنین یک شخصیت ناپیدا، ناریه، مایه ای گیرا از کنش های آدمی و کشمکش های درونی را پیش می نهد. اگرچه، کمبودهایی در پرداخت روانشناختی شخصیتها و گهگاهی شتابزدگی در روایت، از گنجایش های ناب آن کاسته است.
سرشت (شخصیت) پردازی و بهرههای از دست رفته
در بخش سرشت (شخصیت) پردازی، دوگانگی آلبرت و لئونارد به عنوان دو برادر (جنگ زده) نیازمند پرداخت ژرفتری بود. نبود پردههایی از گذشته این دو تن، دریافت ریشههای کشمکش آن ها را دشوار ساخته است. تک گفتار(مونولوگ) هایی از ترس آلبرت و بدخویی لئونارد میتوانست به ژرفای روانشناختی نمایشنامه بیفزاید. همچنین نپرداختن به رویدادهای کلیدی مانند مرگ والدین یا نخستین دشمنی لئونارد، شکافی در روند پردازش سرشت (شخصیت) نامبردگان درست کرده است.
سرشت (شخصیت) زهیر نیز با بودن انگیزههای مالی و فریبکارانه که با دزدی نقاشیها و برنامهریزی برای مهمانیهای غیرقانونی نشان داده شده است، با نبود میان پرده ای از دزدی نقاشیها یا برنامهریزی او، از باورپذیری کمتری برخوردار است.
ساختار روایی و نیاز به گسترش بیشتر
ساختار روایی نمایشنامه از آهنگ (ریتم) تندی برخوردار است. دگرگونی ناگهانی از آرامش به تندخویی، بدون زمینهچینی و نبود پرده های میانی برای ساخت درنگ (تعلیق) و افزایش تنش، از کمبودهای نمایشنامه است. همچنین نبود پرده ای برای نمایش چگونگی همبستگی لئونارد و ناریه و نپرداختن به نخستین رویارویی لئونارد با ناریه از دیگر کاستیهای ساختاری در«ده شب» است.
پیشنهادهایی برای بهبود نمایشنامه «ده شب»
بخشی با فرنام (عنوان) «گذشتهنگاری» افزوده شود که دربردارنده، برش هایی از کودکی آلبرت و لئونارد با تک گفتار(مونولوگ)هایی از هر دو تن در زمان کنونی و گفت وگوی پرتنش نخستین درگیری آنها باشد. همچنین پرورش سرشت (شخصیت) زهیر از راه نمایش میان پرده دزدی نقاشیها و برنامهریزی برای مهمانیهای غیرقانونی میتواند به باورپذیری بیشتر او کمک کند.
چرایی بازگشت به گذشته برای دریافت ژرفای شخصیتها
نمایشنامه با پرداخت نابسنده به پیشینه دو شخصیت آلبرت (رئیس کافه) و لئونارد (آشپز)، پیش آمد زرین برای همسرشتپنداری ژرف خواننده با نامبردگان را کمی از دست داده است. افزودن شاید یک پرده از زندگی گذشته این دو تن میتوانست به برداشت های زیر بینجامد:
۱. شناخت ریشههای رویارویی (تعارض):
- برشی از کودکی آنها که نشان دهد چگونه لئونارد به چنین شخصیت تندخویی درآمده است.
- برشی از نخستین دشمنی لئونارد با برادرش که پس از آن زیرساخت زنجیره رفتاری او شده است.
۲. تک گفتار(مونولوگ)های بایسته:
- تک گفتار(مونولوگ) آلبرت در تنهایی که از نگرانی همیشگی از برادرش سخن بگوید.
- تک گفتار(مونولوگ) لئونارد که انگیزههای راستین تند خوییاش را آشکار کند.
۳. دیالوگهای فراموششده:
- گفتگوی تلخ آنها درباره مرگ پدر و مادر یا جنگ و آوارگی و تهی دستی که به کشمکش ها دامن زده است.
- میان پرده ای از جوانی که نشان دهد چگونه لئونارد برای نخستین بار با ناریه درافتاده است.
کارایی این افزودهها بر نمایشنامه:
۱. رویارویی دو برادر از رویه درگیری های کاری و روزانه به آستر کشمکش های روانشناختی می رسید.
۲. کشته شدن لئونارد به دست زهیر برای خواننده نمادین می شد.
۳. پایان بندی با دریافت بهتری از گذشته شخصیتها، گیراتر می شد.
پیشنهاد اجرایی:
افزودن یک پرده با فرنام «پرده گذشته» بین پردههای دوم و سوم که دربردارنده:
- یک برش از کودکی آلبرت و لئونارد
- یک تک گفتار(مونولوگ) از هر کدام در زمان کنونی
- یک گفت و گو(دیالوگ) تنشزا از نخستین درگیری سخت آنها.
در پرده پایانی، بهره گیری از نمادهایی مانند لباس ها یا دست آویزهای ناریه و نمایش تنش های آلبرت میتواند به نمادینتر شدن نمایشنامه بینجامد.
سخن پایانی
نمایشنامه «ده شب» با دارا بودن انگاره های استوار و توان بالای آفرینش یک تراژدی ژرف، با تندآهنگی در بازگویی ها (روایت) و کاستی هایی در پردازش روانشناختی شخصیتها، نتوانسته به توان سرشار خود دست یابد. با به کارگیری دگرگونی های پیشنهادی در پردازش شخصیت ها و ساختار بازگویی (روایی)، این نمایشنامه میتوانست به درامی ماندگار درآید که هم ستیزهای خانوادگی و هم فریبکاریهای آدمی را با ژرفای بیشتری بکاود.
امیر فراز، تیرماه ۱۴۰۴