دقیقا با نظر ایشون موافقم ... آرزوهاشون : عجب برداشت قشنگی!

be nazare man be ensan marboot bood omre ensan ya marahele zendegish

جناب فقیهی عزیز
درود
وجود گوی های نقره ای برای من یادآور اجزای روح فاوست بود که مابین زمین و آسمان معلق بود و با هبوط به سوی گرایش های زمینی گوی ها به زمین می افتادند .

سلام..فهم من هم به برداشت خانم نیلوفر نزدیکه یعنی گوی ها نوعی نماد و یادآورد برای بعد معنوی کاراکتر فاوست هستند که در ابتدای نمایش تعدادشون بیشتره و البته بزرگترند ولی رفته رفته دچار"سقوط" میشن...به نوعی همان هبوط یا انحطاط را نشان دادند..با این وجود به نظر من گوی ها صرفا وابسته به روح فاوست نیستند و گویی وصف کننده تاریخ مدرنیته و نمایش افزایش ابعاد مادی زیست بشری اند...

خانم نیلوفر
دیدگاهتون با نمایش همخوانی زیادی داره
فقط صحنه ما قبل پایانی
جایی که هنر مندانی که برای هنر جون دادند روی صحنه می ان !!
هر کدوم یه گوی دستشونه !!!
این رو نمیشه با تعریف شما دریافت
اگر نظری دارید ممنون میشم بشنوم
@نیلوفر نیلوپر

علی عزیز
درود
بذارین نخست فرضیاتی رو براتون بگم:
مفیستو به فاوست یادآوروی کرد در مقابل هیچ کس سجده نکن ، ولی خودش سالها به خدمت گذاری لوسیفر بود و لوسیفر سالها به سجده پرودگار
در فاوست کریستوفر مارلو مفیستو روح هارو برای لوسیفر جمع آوری میکنه و خدمت گذار اون هست که البته تا جایی که یادم میاد با نقشی که ... دیدن ادامه ›› در فاوست گوته داره مطابقت نداره.
نکته: خداوند توانایی گنجایش تمام روح های بشری و غیر بشری رو داره و به همین دلیل قدرت اعظم و لایتناهی است.
سوال اینجاست آیا هر موجودی توانایی گنجایش تمامی روح ها رو میتونه داشته باشه،
لوسیفر با داشتن هر روح قویتر از قبل میشه
هر گوی در دست بشر میتونه نماد روح آن باشه و رها شدن گوی ها میتونه نشانه معاملاتی باشه که دلالی به اسم مفیستوفلس برای لوسیفر محیا میکنه.