کوچه شماره هشت
هنوز نمام ناقص جنازه ای میان سنگ های دشت دور را
روی شانه های خود حمل می کند
هنوز چند پاره استخوان میان سنگ های دشت دور
به خانه ای میان کوچه های شهر دود
فکر می کند
***
"مه گرفته است سمت خاطرات تو ..."
بی گمان زنی هنوز
تکیه داده بر چارچوب رفتن کسی
به یاد دارد قصه ی نام تلخ کوچه را
a.k