در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | hasti dadkhah درباره نمایش سنگ ها در جیب هایش: در مورد نمایش سنگها در جیبهایش . اگر نمایش (دراعماق )گورکی را نشان دا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:22:01
در مورد نمایش سنگها در جیبهایش .
اگر نمایش (دراعماق )گورکی را نشان دادن پرده ایی از زندگی مردمی بدانیم که در عمق اجتماع دست و پا می زنند؛ پس قصه نمایش (سنگها در جیبهایش) مری جونزرا در باید در مورد مردمی بدانیم که همیشه در سطح هستند با نیازهای پیش پا افتاده و عمدتا گذرا و نگاهی به طور کلی بریده از دنیا در آستانه ورودبه قرنی که گویی همه داشته هایش برای ارایه به انتها رسیده است (انسان معاصر)..........
نمایش بی پروا از قشرهای ( شاید بتوان گفت هرگز نام نبرده) در جامعه ایی کوچک و بسته سخن می گوید آدمهایی در حاشیه که خواسته ها و رویاها و افسانه های معمولیشان در حد گفتگویی دو نفره همیشه باقی می ماند وشاید علت اجرای دو نفره این نمایش نیز نیم نگاهی به این مضمون داشته است ؛ آرزوهای آدمهای معمولی که وسعت خواسته هایشان تنها و تنها قدرت انتقال به نفر بعد از خود یا پیش از خود را دارد و در گستره آرزوهای بزرگ هرگز نمی گنجد .
آدمهای نمایش مری جونز (چارلی و جیک ) با وجود همه تاثیر پذیری از اتفاقات پیرامونشان که حتی باعث می شود در لحظاتی گنگ مبهوت برجای بمانند و با وجود همه تکاپویی که برای رسیدن به هدفشان البته متفاوت از خود بروز می دهند اما در وجهی می توان دید که چگونه رندانه به همه آرزوهای بزرگ بشری با بی تفاوتی پشت می کنند و به آرامی از کنارابتذال زمخت آدمهای اطرافشان همچون یک پدیده ایی که هست و باید باشد گذر می کنند . ونیز در پایان موفق می شوند همه مسایل به ظاهر مهم پیرامونشان را به حاشیه هل دهند و عاقبت از بودن خود ستونی بسازند که همه این دیگران را تحت شعاع قرار دهد .ستاره ها اینبار به سیاهی لشگر بدل می شوند و سیاهی لشگرها ستاره می شوند و این بازی جهان است .تنها به این بسته است که از چه زاویه ایی تحلیلی شود .


اجرای نمایش سنگها در جیبهایش ... دیدن ادامه ›› بسیار دلنشین بود .بازیهای دلچسب که تنها توسط دو پرسوناز در نقشها ی مختلف با فاصله گذاریهای منظم و دقیق و بلافاصله در قالب نقش تازه فرو رفتن و در عین حال باور پذیر بودن نقشها و بیان متن که روان و بی پرده با مخاطب ارتباط برقرار میکرد. واز نقاط قوت کار نور ؛ دکور و اکسسوار ساده و فارق از هرج و مرج که در اینگونه کارها به طور معمول(به سبب وجود فاصله گذاری ها و فلاش بکها ی متعدد )دیده می شود خبری نیست .فضایی بسیار راحت با بازیهای روان به دور از نور پردازیهای بی اساس باعث شکل گیری روند یکنواخت نمایش شده که مخاطب را را تا آخرین لحظه محسور خود می نماید .
انتخاب متن زیبای مری جونز و قطعا ترجمه یکدست و واضح و ایرانی پسند پیروز فر که این متن فرا جغرافیایی را به تماشاگر ارایه می نماید؛ نمایش از زبان آدم در هر جا و مکانی نقل می شود فرای دوری جغرافیایی و یا حتی فرهنگی آدم برهنه با همه نیازهای ساده انسانی در برابر مخاطب است براستی خود انتخاب این متن بسیار قابل تحسین است ونیز کارگردانی دقیق و در جا هایی حتی با وسواس که اجرایی دلنشین را در پی داشت.
البته ایکاش موسیقی کار بیشتر بود و یا اواها ی بیشتری در متن شنیده می شد چرا که فضای ایرلندی را بیشتر تقویت می کرد . امیدوارم باز هم شاهد اجراهایی شکوهمندتری از این هنرمند گرامی باشیم .



ممنونم خانوم دادخواه از این نوشته و نقد بسیار زیباتون :) استفاده کردم
۰۴ مهر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید