یادداشتی در باره نمایش ۲۱
اجرایی که در تالا حافظ تماشا کردم.
زخم وقتی درمان نشود عفونت میکند و اگر توجه نشود تبدیل به دمل میشود و اگر باز هم رسیدگی نشود دمل پر چرک میترکد و زخم باز میماند و تبدیل به بلای بیدرمان میشود!
فلسفه هگل عبارت است از انتزاعی که در هنگام رویارویی دو نیروی متضاد در وقایع تاریخی و رویدادهای تعیینکننده اجتماعی در تاریخ به وجود میآید.
او میگوید دیالکتیک، همنهادهٔ مقابلها یا ضدهاست.
هر مفهوم که ما دربارهٔ آن میاندیشیم، در آغاز، محدودیتهای خود را به ما نشان میدهد و به ضد یا مقابل خود یا به نفی خود
... دیدن ادامه ››
تحول مییابد.
برای فهم بهتر مطلب میتوان مثال ملموسی زد: یک آونگ را در نظر بگیرید هر گاه از تعادل خارج شود به اوجی در یک سمت میرسد سپس با سرعتی افزوده به سمت دیگر خواهد رفت و اگر نیرویی به آن وارد نشود، این بار کمتر از بار قبل منحرف میشوند تا در نهایت به تعادل میرسد. همین روش ، در جامعهٔ انسانی از مسائل اجتماعی گرفته تا مسائل روزمره و تصمیمات ساده اتفاق میافتد.
نمایش ۲۱ زخمِ باز و دمل پرچرکی است که بر اثر انباشت خشم و کینه در خلال عدم تعادل در روزمرگیهای گذشته پیش چشم تماشاگر میترکد!
خلاصه نمایش این است:
دروغ قوی اینه که تو رو کشتم!
ولی ، حقیقت ضعیف اینه که دوستت داشتم!
سوال اینجاست که چه چیز انسان را به چنین جنونی میرساند؟
و پاسخ (من) این است: خارج شدن از تعادل
بدین معنی که هر تصمیمی وقتی در یک سمت از واقعیت قرار میگیرد منجر به تکاپو و و تقلای سمت دیگر میشود؛ تا به هر حال روزی این نوسان به تعادل یا به فاجعه بیانجامد و این خود سرآغاز درام است.
#علی_اصغر_راسخ_راد
#مدرس_دانشگاه #کارگردان_تئاتر