نمایش بیش از آنکه به روایت یا عمق شخصیتی تکیه کند، به شوخیهای جنسی و کلیشههای دمدستی فضای مجازی وابسته بود. این نوع طنز، بیشتر به عنوان راهی برای جلب خندهی آسان بهکار رفته بود تا بیان واقعی یا خلاقانهی یک دغدغه. گاهی واکنشهای پرسر و صدای تماشاگران به این شوخیها باعث میشد احساس کنی شاید در درک طنز چیزی را از دست دادهای، در حالیکه مسئله به کیفیت محتوا بازمیگشت.
در کنار اینها، طولانی بودن زمان اجرا نیز باعث فرسایشی شدن تجربهی تماشاگر میشد..
با این حال، بازی خانم مقدم باورپذیر و قابلتوجه بود و توانست نقش خود را کنترلشده و مؤثر اجرا کند. طراحی صحنه و لباس هم متناسب با فضای اثر بود و به انتقال حالوهوای نمایش کمک میکرد