در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آرش خیل تاش درباره نمایش باغ عدن: با درود ( این نظر شخصی ست) زنان مریخی مردان ونوسی در قالبی مدرن..حظ سم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:52:28
با درود ( این نظر شخصی ست) زنان مریخی مردان ونوسی در قالبی مدرن..حظ سمعی و بصری بردم.ممنون از دوست تیوالی که مطلبی نوشت و من توانستم دو بار کار ... دیدن ادامه ›› را ببینم...داستانی از رابطه زنان و مردان .عشق هایی که به پایان رسید .ویران شد و در هیچ جا ثبت نشد با نگرشی نو ..ممنون اقای معجونی .فصل اول و دوم زندگی را میبینیم که یا جاری ست یا در ذهن است سکان زندگی در دستان زن داستان است .او اموزش ادامه راه زندگی را به مرد میدهد .به عنوان مرد و مخاطب و تماشاگر.. زن داستان کامل است هر چیزی میگوید درست است.. مرد لوده و ضعیف است .و ناتوان در گویش ادامه راه زندگی..اما یکدفعه شوک اواخر فصل دوم است که مخاطب میفهمد زن نیز دست کمی از مرد ندارد..و در زبان زندگی الکن است اما به خاطر ماهیت جدی بودنش ..ضعفش در زندگی پنهان است..فصل سوم..دیگر زن داستان یواش یواش از قدرتش در ذهن مخاطب و مرد داستان کم میشود..جدایی در راه است...تماشاگر میفهمد که راه زندگی در حال برش خوردن است...هر دو الکنند در زبان مشترک...عشق در حال ویرانی ست ولی مرد به خاطر ضعفش بیشتر در معرض درد و ناتوانی ست..(قسمت ویران کننده و شگرف داستان انتهای فصل 3 است .مرد عاشق قهوه(زندگی ) است اما در ساختنش ناتوان است صحنه حرکت اهسته به این برمیگردد که مرد میخواهد تنهایی را یاد بگیرد..کارهایی که تا الان فرد دیگری برایش انجام داده میخواهد خودش انجام دهد ولی بلد نیست کند است ضعیف است. در ناتوانی بستن درب فلاسک قهوه نمادی ست از استیصال مردان و زنانی که سالها خود خواسته زیر یوغ اند.عالی بود این صحنه .فصل چهارم..درد جدایی ..فراق ..تنهایی ..کاسه چکنم چکنم..عطر پیراهن فراموش شده ..و درد جان فرسای جدایی ست..و فصل پنجم بازسازی زبان است ...نفر جدید ..زندگی جدید ..شاید عشق جدید ..راه جدید..شاید بشود شاید نشود...انسان به تلاش و امید زنده است....اما اما در فصل ششم که ثبت نشد و سیاهی بود زندگی ادامه دارد..درست یا غلط سیاهی مطلق است ولی هست ..و تا ابد با این درد نافهمی زبان مشترک باید کنار امد تا بشر هست این چرخه استمرار دارد......(بسیار متن هنرمندانه و با فکر نوشته شده بود..بازی بازیگران بسیار خوب بود دکور و نور عالی بود..کمی داستان برای مخاطب کند است ولی مگر در موقع درد و سختی زندگی کند نیست؟؟!!!..امیدوارم همه بتوانیم در زندگی به زبان مشترک اول با خود بعد با اطرافیان برسیم...ممنون برای کار فاخری که برای مخاطب ساختید موفق باشید..و به امید استمرار........(چه موسیقی زیبایی داشت)
چه قشنگ نوشتید آرش جان 👌👌👌
۶ روز پیش، شنبه
خوشحالم که لذت بردید
۶ روز پیش، شنبه
رعنا وثوق
خوشحالم که لذت بردید
ممنون از پیشنهادتون
۶ روز پیش، شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید