اعتماد ، اولین قربانی شبیخون “ شک “ به اردوگاه یقین است که نا غافل و همچون صاعقه ای بر بَزم سرخوشانه ی باور فرود می آید و حقیقت ، گوهرِ گمگشته ای که نا پیداست از پس این یورش ناگهانی به کدامین سایه و در کدام زاویه خزیده است …
“ متین و محترم “ عبارتیست که اگر قرار باشد “ شک ، یک تمثیل “ را به همین اختصار توصیف کرد به ذهنم متبادر میشود .
خصایصی که وجه مشترک تمامی اعضای نازنین این پروژه به رهبری شایسته ی جناب سلیمانی گرانمایه و دوست داشتنی ست که منبع فوق العاده ای از انرژی های مثبت اند و همواره و بدون چشم داشت مشغول مهر افروزی و بر پایی آیین مقدس محبت اند و شاهد این مدعا تمامی مخاطبین آثار نمایشی ایشان طی این سالهاست .
“ شک “ مانند دیگر آثار آقای کوروش سلیمانی دارای یک چهارچوب و اسلوب آنکادر است که معرف سبک و جهان ذهنی کارگردان است و عموما این تصور درست را برای مخاطب ایجاد میکند که شاهد اجرایی خواهد بود که دارای نوعی از استاندارد است و فرا تر حتما میتواند باشد اما فرو تر
... دیدن ادامه ››
معمولا نه .
در این نمایش طراحی صحنه ی کاربرده و خلاقانه تک بُعدی و صرف جنبه ی دکوراتیو بودن آن نیست و تفسیر برانگیز است و با تلفیق درستی از سازه ، آکسسوار و نورپردازی و ضمن در هم آمیختگی با موسیقی هایی که منتخب مناسبی برای این ترکیب اند به استقبال تماشاگر می آید .
اما اگر بخواهیم روی متن که از استراکچر و قوام بالایی برخوردار است و علی رغم آنکه در دهه شصت میلادی در امریکا روایت میشود اما جهان شمول ، فرا زمان و فرا مکان است و به درستی توانسته جنبه هایی مهم از اخلاق و مناسبات اجتماعی را مورد واکاوی قرار دهد آنچنان متوقف نشویم و روایت آن را به خود نمایش وابگذاریم ،
آنچه بی تردید مرکز ثقل این نمایش است عنصر بازیست ، آقای تشکر که بصورت پیشفرض ارائه دهنده ی سطح خاصی از بازیگری هستند که کمتر از آن توقع نمیرود اما کانون جریان صحنه ای به عقیده ی من ، بازی کلاسیکِ تمام عیار استاد ، بانو رویا افشار است که خوشحالم جرعه ای از این هُنر ناب نصیب من هم شد و صمیمانه به هر علاقه مندی توصیه میکنم تماشایش رو از دست نده .
اما یه تبریک ویژه هم باید بگم به خانوم ها جوان و نجفی که الحق با وجود وزنه های وزینی چون آقای تشکر و بانو افشار خوش درخشیدند و حضوری نافذ و تکمیل کننده بر صحنه داشتند ، خصوصا دشواری و اهمیت نقش خانوم نجفی رو زمانبندی متنی و مدت زمان کوتاه حضور ایشون روی صحنه دو چندان میکنه و جا داره بگم ممنون خانوم مولر ، شما نماینده ی خوبی از طرف مردم بودین ..
و در خاتمه اگر بخوام تعریفی از سَبک کوروش سلیمانی عزیز داشته باشم ، انگار در غروبی اردیبهشتی و آرام که طبیعت در اوج بالندگیست و تمام فضا آکنده از عطر شکوفه هاست و پرنده ها سرمست وجود در یک کنسرت خیریه به نفع انسان مشغول بداهه خوانی هستند ، در نهایت آرامش به یک فنجان چای دعوتت میکنه و ساعتی رو درباره ی فلسفه ی زندگی باهات گپ میزنه …
به امید تداوم و موفقیت های بیشتر برای گروه محترم و مودب به آداب تئاتر “ بیستون “