نوشتن بر مرز باریک یک رویا نمایشیست که به شکل درامی کمدی، زندگی یک نویسنده را در میانهی بحرانهای مالی، خانوادگی و اجتماعی به تصویر میکشد. نویسندهای که با قلمش زندگی میکند، اما جامعهای که در آن نفس میکشد، نه تنها قدرش را نمیداند، بلکه هر بار با مانعی به نام ناشر، مجوز و سانسور روبهروست. داستان تلخ است، اما نمایش با لحن و لحظاتی طنز، تلخیاش را شیرین میکند و به دل مینشیند.
نکتهی قابل توجه نمایش، صداقت متن و نزدیک بودنش به زندگی واقعی نویسندههاست. آنجا که قهرمان نمایش مجبور است کاری انجام دهد که دوست ندارد، چون جیبش خالیست، یا وقتی میبیند جامعهای که در آن زندگی میکند نه میخواند، نه میفهمد، نه اهمیت میدهد. این درد، واقعیست، ملموس است و برای خیلی از هنرمندان قابل درک.
مهدی رکنی در نقش نویسنده، بازیای دقیق و کنترلشده داشت. خشم درونش، دردی که فرو میداد و گاهی با فریادی کوتاه بیرون میریخت، باورپذیر بود. بازیگران زن مکمل هم قابل قبول ظاهر شدند. اما یکی از بازیگرهای مرد که نقش پیانیست/شاعر/بازیگر را ایفا میکرد، با انرژی و طنز دلچسبی صحنه را گرم میکرد. اجرای زندهی پیانو و خواندن شعرهای آشنا، لحظات خوبی خلق کرد… تا لحظهی آخر. جایی که تصمیم گرفت یکی از اشعار خودش را بخواند؛ شعری که نه از نظر محتوا،
... دیدن ادامه ››
نه فرم، قابل دفاع نبود و متأسفانه حس خوبی که ساخته بود را فرو ریخت. این پایان، آنقدر ضعیف بود که حتی تصویر زیبا و تلخِ پارهکردن و سوزاندن نوشتههای نویسنده در ذهن مخاطب کمرنگ شد.
در مجموع، “نوشتن بر مرز باریک یک رویا” نمایشیست که تماشایش ارزش دارد. حرف دارد، دغدغه دارد، بازی خوب دارد و تنها گاهی، اندکی دچار زیادهگویی یا ناهماهنگی میشود. اگر عاشق ادبیات و دردهای بیصدای آن هستید، این نمایش میتواند روی اعصاب شما قدم بزند… با احترام، با صدا، با درد.