در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهری پرهیزکار درباره کنسرت-نمایش ژِن زامبی: دیدن «ژن زامبی» برام یه تجربه‌ی متفاوت و چندلایه بود. از همون اول حس ک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:39:50
مهری پرهیزکار (mehrnik)
درباره کنسرت-نمایش ژِن زامبی i
دیدن «ژن زامبی» برام یه تجربه‌ی متفاوت و چندلایه بود. از همون اول حس کردم قراره با یه نمایش معمولی طرف نباشم. طراحی لباس‌ها خیلی خاص بود، بیشتر شبیه تکه‌هایی از مقوا یا چوب که روی بدن بازیگرها سوار شده بودن. این فرم‌ها نه‌تنها مانع حرکت طبیعی می‌شدن، بلکه یه جور حس فشار و بسته بودن رو به تماشاگر هم منتقل می‌کردن. یه حس خفگی که تا مدتی توی فضا می‌موند.
با اینکه عنوان «کنسرت–نمایش» برای اجرا در نظر گرفته شده بود، اما راستش برای من اون پیوند بین موسیقی و داستان خیلی شکل نگرفته بود. گروه موسیقی خوب کار می‌کردن، اما حضورشون انگار جدا از فضای بازی‌ها و روایت بود؛ نه مکملش.
تقریباً تا نیم ساعت، چهل دقیقه اول، خیلی نمی‌فهمیدم چی به چی‌ـه. نه اینکه متن یا اجرا بد باشه، نه، بیشتر فرم و فضا اونقدر از تئاتر رئال فاصله داشت که دنبال یه سرنخ می‌گشتم برای ارتباط گرفتن. من قبلاً نمایش‌های دیگه‌ی رحیمی‌نصر رو خیلی دوست داشتم، همیشه یه صداقتی توی آثارش حس می‌کردم. برای همین هم توقعم بالا بود و این شروع مبهم، یه‌کم برام سنگین بود.
ولی یه جایی از نمایش، همه‌چی عوض شد. وقتی شخصیت استاد شروع کرد به حرف زدن درباره‌ی مرگ و زندگی، اون لحظه انگار یه‌دفعه قلبم لرزید. ساده بود، بی‌پرده، و به طرز عجیبی واقعی. نمی‌دونم چی شد، ولی اشکم دراومد. اون لحظه نقطه‌ی عطف من توی نمایش بود. حس کردم بالاخره یه نخ از این پیچیدگی رو گرفتم و تونستم باهاش ... دیدن ادامه ›› همراه بشم.
«ژن زامبی» یه نمایش آسون نیست. اما اگر صبر داشته باشی، می‌تونه یه حس عمیق و موندگار بهت بده. نمایشی که بیشتر حس می‌کنی تا اینکه تحلیلش کنی.

به امید موفقیتهای روز افزون
عزیزید
یک دنیا سپاس از حضور نازنینتان و نوشتنتان
سبز باشید🙏
۶ روز پیش، جمعه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید