قلب نارنگی رو دوست داشتم و هر دوباری که تماشا کردم لذت بردم
داستان جالبی داشت، نقطه مبهمی در متن بود و برای هر سوالی جوابی وجود داشت. سطح و جنس شوخیها به سلیقه من نزدیک بود و با این که شاید هیچ خنده بزرگی سالن رو نمیگرفت اما یک لبخند مدامی روی صورت تماشاچی نگه میداشت که در کنار لحظات غمانگیز موجود ترکیب حسی و اتمسفر خوبی رو ایجاد کرده بود.
بازیها جزو نقطه قوت کار بود و خصوصا اجرای دو برادر میانی و آخری رو خیلی دوست داشتم و از عرقی که میریختن معلوم بود چه قدر دارن انرژی میگذارن.
به نظرم دکور جای بهتر شدن داره، البته با دوستان موافقم که نمیشه دکور خاصی برای این نمایش در نظر گرفت اما همون پرده ساده شاید اگر با متریال بهتری جایگزین بشه یه مقدار شکیلتر بشه.
خسته نباشید میگم به همه عوامل.