چه متن جالبی. لذت بردم.
انسان بی پناه قرن 21 که در سرگشتگی های بی انتهایش سرگردان و تنهاست و بی وقفه به دنبال دوست و یار و یاور و پاسخ برای سوالاتش است. در خاطراتش گم میشود و مدتها به انتظار مینشیند و با صدای بلند فکر میکند شاید کسی بشنود ولی افسوس.
از طرفی دیدن این نمایش مرا به یاد بی پناهی های هنر تئاتر در این روزها انداخت، زحماتی که تمامی عوامل چندین ماه متحمل میشوند به امید دیده شدن، شنیده شدن و تشویق شدن... بی آنکه کسی یادش باشدکه نفس بازیگر به نفس تماشاچی بسته است.
سادگی صحنه را بسیار دوست داشتم بدون اکسسوار اضافی و نشان از این داشت که هر چه هست در پس پرده ی ذهن انسان می گذرد و اشیای دنیای بیرونی دردی را از انسان درمان نخواهند کرد.
هر نمایشی ارزش یک بار دیدن را دارد.
این نمایش ارزش بارها دیدن را دارد زیرا در پس زمینه های متن، هر بار یک واقعیت جدید روبرو خواهی شد.
ضمن تشکر از همه ی عوامل ، جا دارد یک خسته نباشید جانانه به نویسنده و کارگردان بگویم.