سلام
با دیدن چنین نمایشی تبریک میگم به افراد پیشکسوتی که تئاتر کار نمیکنن.
به هر صورت صحنه تئاتر ما شده عرصه ی تعداد آدم فرصت طلب که با ادعای روشنفکری دارن جولان میدن. افراد ساده پندار هم نوشخوار اثر هنری میکنن.
اینکه یکسری بازیگر مستعد جوان رو بفرستیم روی صحنه و ندونیم چی ازشون میخواهیم فاجعه است. متاسفانه بزرگترین معضل اصلی این نمایش و دیگر نمایشها که در این چند وقت زیاد مشاهده کردم اینه که کارگردان نتوانسته یک ریتم درستی رو برای نمایش در نظر بگیره. این مهم از بازی بازیگرها نشآت میگیره. بازیگرها چون نمیدونن دارن چه اکتی رو روی صحنه انجام میدن دچار تصنع شدن و از اول تا آخر یک بازی مصنوعی رو شاهد هستیم. هیچ حس و خلاقیتی رو بدوش نمیکشن. فقط دارن زحمت میکشن روی صحنه. همچنین بدلیل عدم دراماتورژی درست متن حس بازیگرها منقطع شده. واقعیت اینه که دیدن تئاتر همچون شغل تئاتر نیاز به آموزش داره. اکثر مخاطبان فکر میکنن نمایشی از این دست متفاوت هستش پس خوبه. نه حداقل در رابطه با این نمایش چنین نیست. ما شاهد هیچ عمل و عکس العمل تئانری روی صحنه نیستیم. حرفهای فلسفی برای کتابهاست. حتی ژان پل سارتر در هنگام نوشتن نمایشنامه سعی نکرد ابزار فیلسوفانه خودش رو بر تکنیکهای تئاتری ترجیح بده. متاسفانه در جهان سوم هستیم. نه اکثر مخاطبین کتاب میخوانند و تئاتر خوب میبینند و نه صاحب اثر به خودش زحمت میدهد تئاتر را به معنای واقعی روی صحنه ببرد. همه با هم خوشیم و کورکورانه رشد میکنیم.