در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سید حسین افجه درباره نمایش کریملوژی: کریم شیره‌ای با لقب دوشاب الملک، دلقک دربار ناصری بود.شهرت و پایگاه مر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:47:57
کریم شیره‌ای با لقب دوشاب الملک، دلقک دربار ناصری بود.شهرت و پایگاه مردمی کریم به حدی بود که در فرهنگنامه‌های عامه و لغت‌نامه‌های فارسی، ضرب‌المثل ... دیدن ادامه ›› «خر کریم را نعل کردن» را می‌توان یافت. ناصرالدین شاه لقب دوشاب الملک را ضمن اجرای نمایش نامهٔ بقال در حضور به علت مهارت کریم در مسخره کردن صاحبان لقب و عنوان به او داد.
کریم شیره‌ای مردی اصفهانی بلندقد و لاغر اندامی بود که لباس‌های عجیب و رنگارنگ می‌پوشید و بر خری کوچک با دست و پایی کوتاه سوار می‌شد. او ابتدا از مقلّدهای گروه معیرالممالک بود و خود بعدها گروهی تشکیل داد و در بقال‌بازی تخصص یافت. به قدر کفایت سواد خواندن و نوشتن داشت، نماز می‌خواند و به پرورش گل‌های نرگس در خانه‌اش سرگرم می‌شد. در عیدها، به‌ویژه نوروز، گلدان‌های خود را برای بزرگان و درباریان می‌فرستاد و از آنان عیدی می‌گرفت. «وای به حال وزیر یا حاکمی که به موقع حق و حساب کریم را نمی‌فرستاد، و به اصطلاح خرِ کریم را نعل نمی‌کرد.»
کریم احتمالاً بین سنین ۱۸ و ۲۰ وارد تهران شده‌است. او در اصفهان زندگی می‌کرده‌است و همه او را با نام کریم پشه می‌شناختند (به خاطر نیش و کنایه‌هایش).او از رعایت ادب به شاه و مقربان درگاه و شاهزادگان معاف بود و اجازه داشت هر موقع، در هر کجا، نسبت به هر کس، هرچه دلش می‌خواهد بگوید. در زمان خفقان سیاسی ناصرالدین شاه، کریم شیره‌ای با ایهام و کنایه و با شدیدترین عبارات و الفاظ طنزآمیز از سفرهای شاه قاجار - که در آن زمان هزینه‌های زیادی را در پی داشت - انتقاد می‌کرد و باعث شادی شاهزادگان و درباریان و شخص شاه می‌شد. محبوبیتش نزد شاه باعث شد که زمانی که وی درگذشت سه روز عزای عمومی اعلام شود.
یکی از متن‌های به جای مانده از بقال‌بازی، تئاتر کریم شیره‌ای است که نسخه‌ای از آن در کتابخانه ملی تبریز موجوداست. کریم شیره‌ای انتقادهای بسیار تندی از شاه و درباریان می‌کرد از جمله، لقب‌های درباریان را به‌شدت و با کلمات زشت مسخره می‌کرد.
یکی از داستان های معروف منتسب به اصطلاح " خر کریم رو نعل کردن " رو با اجازتون ذکر می کنم . یه روز در سفر ، کریم با خرش به یک رودخونه رسید اما خرش از رودخونه نگذشت لذا کریم پیاده شد و هر راهی را امتحان کرد تا خر را متقاعد کند از رودخانه رد شود اما نشد . در این حین شاه در حال صحبت کردن با صاحب اختیار ( یکی از درباریان بانفوذ و مهم ) سر رسید . کریم در این حین جلوی الاغ ژستی گرفت و گفت : آقا الاغ ، من زدمت رد نشدی ، خواهش کردم رد نشدی و من دیگه کاری نمیتونم بکنم . رد میشی صاحب اختیاری ، رد هم نمیشی صاحب اختیاری . در این هنگام ناصرالدین شاه با خنده به صاحب اختیار میگه : صاحب اختیار ! معلومه که خر کریمو نعل نکردی :)
۰۴ مهر ۱۳۹۸
واقعا خسته نباشید می گم به بازیگرخوب این نمایش .. تیاترخوب حال آدم را خوب می کنه
۰۵ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید