در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سارا امینی درباره نمایش مارلون براندو: مخاطبانی که اجرا را دیده اند بخوانند! احتمال اسپویل وجود دارد! :) .
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:06:54
مخاطبانی که اجرا را دیده اند بخوانند! احتمال اسپویل وجود دارد! :)
.
.
.
معمولا در مورد اجراهایی مینویسم که منو تحت تاثیر قرار دادند یا از ... دیدن ادامه ›› دیدنشون مایوس شدم!
مارلون براندو جزو گروه اول بود ولی با چندین نکته ای که وزن کار را به شدت پایین آورد!
موضوع بسیار جذاب وتکان دهنده بود همراه با خلاقیت بدیع از پیش شناخته شده ی جناب رنجبر!
در خصوص محتوی! متن نهیب ذهنی برای من بود که لحظات پیش از مرگ آدمی دستخوش و درگیر چه تفکراتی میشه!
از چه مسائلی درطول زندگی اش وجدانش آزرده شده و در لحظات پایانی زندگی ،انسان با چه دردهای غیر جسمانی ای درگیره!
محتوی عالی بود!
از دیگر نکات مثبت اجرا، شخصیت ماریا اشنایدر هست و جنجال فیلم آخرین تانگو در پاریس! اونجایی که سارا رسول زاده (ماریا) بهترین خبر زندگیش رو تلفنی میدونه که بهش زده میشه و گفته میشه که برای نقش مقابل مارلون براندو در فیلم اخرین تانگو در پاریس انتخاب شده! و همین انتخاب که خوش ترین خبر زندگیش بود بدترین اتفاق زندگیش رو رقم میزنه!
این تضاد خیلی به خوبی به تصویر کشیده شد!
صحنه ی دیگه ای که منو تحت تاثیر قرار داد زجه های ماریا اشنایدر جلوی مارلون براندو بود که میگفت :"من نامزدمو دوست داشتم! میخواستیم ازدواج کنیم !زندگیمو دوست داشتم !آشپزی کردن رو دوست داشتم! حالا از کره متنفرم...
هنوز به حسی که تو اون صحنه داشتم دارم فکر میکنم!
سارا رسول زاده نقش ماریا اشنایدر رو با تبهر تمام به روی صحنه برد! دستمریزاد!
موسیقی کار به معنای واقعی کلمه عالی بود!بسیار تاثیر گذار و هم خوان با ریتم نمایش!تبریک میگم به این انتخاب هوشمندانه ی جناب رنجبر!
دیالوگها در جاهایی فخیم و تاثیر گذار بود همسو با محتوی بدیع و خلاقانه ی داستان! و از نقاط قوت پر رنگ اجرا!

و حالا برسیم به نقاط ضعف اجرا از دید بنده:
اول و قبل از هر چیزی بازی مهران امام بخش که متاسفانه از نظر من روی نقش مارلون براندو ننشسته و چفت و جور نشده بود! طراحی حرکاتی که برای این نقش در نظر گرفته شده بود با فیزیک بازیگر و توانایی اجرای ایشون هم خوانی نداشت!ضمن اینکه بازی اقای امام بخش درجاهایی از اجرا تصنعی و خالی از انتقال حس لازم بود!
کاش بهنام شرفی این نمایش رو تنها نمیذاشت! صد حیف!
.
کاراکتر مرلین مونرو ای کاش توسط بازیگر دیگه ای اجرا میشد! یا دست کم سارا رسول زاده در ایفای نقش مرلین مونرو نو آوری به خرج میداد! چرا که ایشان با همان تن صدا و همان شیوه ای که نقش ماریا اشنایدر رو بازی کرد نقش مرلین مونرو را نیز ایفا کرد! با همان لباس تنها با یه کلاه گیس زرد رنگ!
در موردنقش یلدا عباسی و کاراکتر سگ که کابوس ذهنی مارلون براندو را بازی میکردند به نظرم پرداخت دلچسبی به این دو کاراکتر نشده بود و نقش ها ابتر ماند!
کاراکتر پدر میتوانست اجرای محکم تری داشته باشد ولی اپیزودهای پدر به نوعی تاثیر گذار بود !چرا که اشاره به کودکی مارلون براندو داشت و جبری که گلوی این انسان را گرفت و او را در مسیری قرار داد که دلخواهش نبود!
من کار را مجموعا دوست داشتم و بازی سارا رسول زاده قابل دفاع و درخشان بود
علی رغم ایراداتی که عرض کردم که وزنشان کم هم نیست! ولی به دوستان توصیه میکنم کار را ببینند
دیدنش خالی از لطف نیست.
خسته نباشید میگم به جناب آقای رنجبر به علت خلاقیت در پردازش داستان، دیالوگها ، انتخاب موسیقی اینچنین تاثیر گذار و به ویژه به خاطر پرداختی که روی شخصیت ماریا اشنایدر داشتند !
منتظر برتراند راسل میمانیم
سپاس و خسته نباشید