برشت با خنده از جوف عروسک بیرون می آید.
برشت: هنوز خیلی مونده تا بازی یاد بگیری والتر.
بنیامین: برشت تو اون تو چه میکنی؟
برشت: من همون کوتولهم.
بنیامین: اما کوتوله الاهیات بود و عروسک ماتریالیسم.
برشت: بازی برعکس شده. الان عروسک الاهیاته و کوتوله ماتریالیسم که باید مخفی بشه و به الاهیات خدمت کنه.
آسیه: شوخی مسخره تاریخ!
برشت: نه این یک بازی دیگهست؛ واژگون شدن الاهیات واژگون.