در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | میر امید حسینی درباره نمایش خنکای ختم خاطره: شاید چیزی که تصور می‌کردید نباشه ولی... حرکت روی لبه تیغ تیز... اجرا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:57:22
شاید چیزی که تصور می‌کردید نباشه ولی...
حرکت روی لبه تیغ تیز... اجرا این نمایش در زمانه ما که موضوع آن برای هر دو سوی اکثریت جامعه که جدای از حساسیت های قبل حساسیت های جدیدی هم پیدا کرده‌اند، سخت تر از ساخت فیلم آژانس شیشه ای در 20 سال پیش است!
اما اینکه چرا حمیدرضا آذرنگ_که نویسنده اثر هم هست _ به سراغ چنین موضوعی رفته_که شاید از نگاه خیلی ها نخ نما شده (نخ نما یعنی زیاد استفاده شده؛ میتواند خوب باشد یا بد؛ منظور بنده بد یا خوب بودنش نیست)_ جای تأمل دارد؛ نه تأملی لحظه‌ای، که تأملی لااقل 24 ساعته!

***

و اما نمایش...
با یک فرض _ که اگر شهید بعد از 20 یا 25 سال زنده از زیر خاک بیرون بیاید _ آغاز میشود! فرضیه ای که از نظر مذهبی میتواند ... دیدن ادامه ›› درست باشد که اینجا جای این بحث نیست. نویسنده در تلاش بوده که اگر چنین اتفاقی رخ بدهد و شهیدی برگردد ما چه عکس العملی خواهیم داشت!؟ در آثار اینچنینی بیشتر دیده ایم که عکس العمل شهید نسبت به ما چه خواهد بود اما در اینجا شهید اجازه سخن ندارد و عکس العمل مردمان این زمانه اهمیت پیدا میکند که آیا اصلا شهید را می پذیرند یا خیر!؟ و نویسنده از این منظر به نقد زمانه میپردازد. که به عقیده من نویسنده موفق بوده؛ نویسنده ترجیح داده در وقت محدود خود از اکثریت جامع سخن بگوید تا آنکه یک گروه را انتخاب کند و عمیق بدان بپردازد! و همین مسئله باعث شده عده ای بعضی دیالوگها را شعاری بخوانند در حالی که چنین نیست.
کارگردانی و چیدمان میزانسن از تسلط بی چون و چرای آذرنگ نسبت به نمایشنامه و نمایش خبر میدهد. اگرچه در بازی بعضی از بازیگران ضعف هایی دیده میشود اما یکدست بودن بازیگری بازیگران و قدرت بازیگران اصلی این ضعف را به بهترین شکل پوشش داده است. موسیقی نمایش بسیار حساب شده است و گوشه ی چشمی هم به احساسات تماشاگر در مورد آثار انتخاب شده دارد؛ مانند موسیقی انتهایی که برگرفته از اثری ماندگار از استاد شجریان؛ ببار ای بارون ببار...

و پس از مدتها دیدن حمیدرضا آذرنگ عزیز و فاطمه معتمدآریا نازنین روی صحنه غنیمتی بود که بر هر چیزی می ارزید.

اگر به این اثر 5 ستاره دادم به این معنا نیست که شاهکار و بی نقص بود! بلکه برای آن است که این نمایش آرام آرام در ذهن من شاهکاری خلق خواهد کرد.

دستمریزاد.


ـــــــــــــــــــــپی نوشت در مورد سالن استاد سمندیان
نخستین بار بود که پا به سالن استاد سمندریان میگذاشتم..... و صدالبته آخرین بار!
مطالب دوستان و عزیزان را مطالعه کردم و باید عرض کنم که بسیاری از ایرادهایی که دوستان گرفته اند از صدای سالن یا جای نامناسب اصلا ربطی به گروه اجرا کننده ندارد بلکه ایراد در سالن است! پیش از اجرای نمایش فقط به این فکر میکردم که باید کجای سالن بنشینی تا راحت بتوانی نمایش را بی دغدغه ببینی! هیچ جایی در سالن نیست که راحت نمایش دیده شود! من در ردیف یک جایگاه G نشسته بودم و تصور میکردم بهترین جاست اما نبود؛ بسیاری از بازی ها دیده نمیشد! اگر در گوشه های سالن بنشینی که بهتر است استراحت کنی چون 90درصد اجرا دیده نمیشود! اگر در وسط جایگاه های دیگر بشینی درست انگار در استادیوم هستی و دائم باید سرت بچرخد که بازی کجاست و بازیگر کجاست! مطمئنا طراح این سالن نه از تئاتر سر رشته ای داشته نه از معماری!
نکته آخر اینکه این پی نوشت با آگاهی از اینکه جای صندلی ها در این سالن قابل تغییر است نوشته شده که یعنی کارگردان آخرین راه حل هایش را به کار بسته برای بهتر دیده شدن نمایشش اما ....................