چالش دیدن تئاتر
دو سال و اندى پیش شخصى هزاران کیلومتر دور از ما یک سطل آب یخ جهت حمایت از بیماران به روى سرش ریخت، به یک ماه نرسید که این حمایت جهانى شد و کوچک و بزرگ ، مشهور و گمنام این حرکت رو انجام دادند.
بعضى ها خاص بودند و خاک به روى سر ریختند ،به گل ها آب دادند ، کمک نقدى کردند ، ماهى قرمز سر سفره هفت سین نخریدند ، تعداد کثیرى گیاه خوار شدند چون تحمل دیدن قربانى کردن گوسفندان را نداشتند...
چند وقتى ست زندگى ما پنجه در پنجه چالش هاست ، این کم نیاوردن هاى مجازى ست ، خود حمایت پندارى هاى و توهم به مفید بودن !
بهانه هاى مجازى
... دیدن ادامه ››
براى هر روز و هر روز سطحى شدن ، از یک شبه سیاه و سفید کردن هاى مجازى مان ، فخر فروشى با وسایل هاى درون کیف مان ، روى میز خانه مان و..... فرو رفتن در فکر نکردن ، در کم نیاوردن.
گاه براى گفتن باید سوار بر موج هاى مد شده و روى بورس شنا کرد پس سردرد نمى شوم و زیاده گویى نمیکنم
تماشاى یک تئاتر و یا خواندن یک کتاب در تصمیم گیرى ها و اگاهانه انتخاب کردن در بنیادى ترین هدف هاى زندگى تا کوچک ترین ایشان تاثیر بسزایى دارد.
شاید بتوانیم در هفته یک بار کمتر پیتزا سفارش بدهیم ، قهوه خانه و کافه یک بار کمتر برویم اما تئاتر ببینیم ، کتاب بخوانیم و به گالرى ها سر بزنیم ، تا در ازاى کم نیاوردن ، زیاد بیاوریم ، به دیگران بیاموزیم و مفید شویم.
تا بدانیم پوشیدن لباس هاى پر زرق و برق ، عمل هاى متنوع زیبایى ، چالش هاى بیهوده شاید سرگر ممان کند اما هرگز خوشبختمان نمى کند!
مفید باشیم ، یاد بدهیم بى منت ، آگاه کنیم و آگاه باشیم
حقیر نه سه نفر و نه سى نفر ، من شما به چالش تئاتر دیدن دعوت میکنم تا هم سرگرم شویم ، بخندیم و فکر کنیم.
پیشنهاد:
نمایش ماه و پلنگ
هر روز ( بجز شنبه ها ) ساعت ١٧:٤٥
بهاى بلیط = یک پیتزا مخصوص بدون مالیات بر ارزش افزوده
خیابان نوفل لوشاتو ، بعد از خ رازى ، جنب شهردارى منطقه یازده ، بن بست زیبا ، تماشاخانه ارغنون
محمد اصغری
بازیگر تئاتر و عضو گروه تئاتر گره