در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | Positron درباره نمایش روزهای بی باران: به نظر می رسد که نمایش هر روزه بیشتر و بیشتر به سمت "شعر" کش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:44:02
به نظر می رسد که نمایش هر روزه بیشتر و بیشتر به سمت "شعر" کشیده می شود ! یعنی "تصویر" هست، "مکان" هست، "عشق" هست،" آدم"ها هستند، حتی "موسیقی" هم هست اما همه ی اینها "در ذهن" بیننده نقش بسته اند! و من شیفته این حرکت ام ! چرا که قبل از هرچیز شیفته "شعر" ام !
من شیفته پرواز عقاب تخیل ام ! دوست دارم بازیگر دست این عقاب خسته را بگیرد و با خود ببرد به هر جا که می خواهد ! بکشاندش به مرز جنون !

در طول نمایش، دقایقی طولانی چشمهایم را بستم ! "تصور" کردم ! من شیفته تصوراتم هستم ! دوست ندارم رنگ آمیزی طراح صحنه را ببینم ! می خواهم خودم در ذهنم تصور کنم ! انگار که نشسته باشی و شاملو بخوانی ! انگار که راسین برایت صحنه ای را بخواند نه ببینی !

اینگونه نمایش می شود کتاب شعری باز شده برای تو ! تو هم خواننده ای هم خالقی هم بازیگری هم طراح صحنه ای هم جوهره ی تئاتر، به گونه ی دیگری در تو نشست کرده است !

کمتر نمایشی اینقدر "زندگی" است ! اینقدر "شاد" است و ثانیه ای بعد "گریه آور" و تلخ ! یک جا می خندی ... دیدن ادامه ›› و گوشه ای دیگر فریاد می کشی !

ما همواره در حال انتخابیم ! محکومیم به انتخاب ! 2 راه ! 2 مسیر ! "اتصال" یا "انفکاک" ؟! مهم نیست ! هیچ کدام آنقدر مهم نیست که خود "مسیبر" مهم است ! خود "رفتن" مهم است ! من، حتی اگر به پرسش سجاد افشاریان عزیزم، پاسخ منفی هم بدهم، فکر نمی کنم چیزی را از دست داده باشم ! معنای زندگی به انتخاب های من و توست ! مرگ ثانیه ای است و زندگی عمری !

کوتاه سخن که بیایید ! "بله" !

بیایید شعر ببینیم :-)

زنده باد تئاتر !




پوزیترون عزیز لذت وافر بردم از تأثیر این نمایش بر شما
سپاس از اشتراک این حس بسیار قشنگ.
۲۴ تیر ۱۳۹۵
کیان عزیزم! چه حسی زیباتر از احساس مشترک با شما عزیز
۲۴ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید