تو با قلبِ ویرانهی من چه کردی؟
ببین عشقِ دیوانهی من چه کردی
در ابریشمِ عادت، آسوده بودم
تو با حالِ پروانهی من چه کردی
ننوشیده از جامِ چشمِ تو مستم
خُمار است میخانهی من، چه کردی؟
مگر لایقِ تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرتِ شانهی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده! با خانهی من چه کردی؟
جهانِ من از گریهات خیسِ باران
تو با سقفِ کاشانهی من چه کردی؟
افشین یداللهی