در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | صمد چینی فروشان: درباره ی نمایش موش توی پ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:15:39
درباره ی نمایش موش توی پیت حلبی
نوشته ی نوشین تبریزی به کارگردانی سید علی هاشمی
رویدادگاه: سالن سایه تئاتر شهر

دراین نمایش، همانطورکه در بروشورآن آمده است،روح حاکم برآثار صادق هدایت،غلامحسین ساعدی و صادق چوبک، جاری است. خانه ای که رویداد نمایش درآن اتفاق می افتد، یادآور معماری خانه های به ظاهر گرم و صمیمی اما در باطن، مظهر"تجسمی" فرهنگ خان سالاری برجای مانده از عصرقجری است. در "موش توی پیت حلبی"، با برشی از زندگی اقشار پایین دست دهه های20 تا40 جامعه ی عقب مانده ی پیش ازشکل گیری طبقه ی متوسط درایران سروکار داریم؛ جامعه ای به ظاهربهم پیوسته اما درباطن، ازهم دریده و چندپاره، که بی آنکه بداند، باردار گناهان نسل های پیشین خود است: گناه خودخواهی ها و شقاوت های نسل هایی که خود را در پس تظاهرات مذهبی پنهان می کرده اند و به همراه خود نیز جامعه را به اعماق سیاهی می برده اند.گناه فرزند کشی،گناه دورویی و تظاهربه دین مداری، گناه مردان استثمارگر و زنانی که نا خواسته و ندانسته، درتداوم جهل و ستم حاکم برخود ودیگران، سهیم ... دیدن ادامه ›› بوده اند.
زبان این نمایشنامه نیز، همچون فضا و روح کلی حاکم برآن، آمیزه ی آشنایی از زبان هدایت و چوبک و ساعدی است که سرگذشت هریک از ایشان نیز نمونه ای مثال زدنی ازشرایط تلخ حاکم بر حیات جامعه ی دوران مورد نظراین متن ، درتهرانِ وامانده درمیانه ی کشمکش های خونین میان سنت دیرپا و مدرنیته ی نوظهورجعلی است.
شاید در ظاهر امر، درد مشترک زنان این نمایش: ازدواج های سنتی، مسئله ی پسرزایی و بردگی جنسی ، درد امروز زنان جامعه ما به نظر نرسد اما مقوله ی زنان صیغه ای، دریچه ای که ضرورت های دوران جنگ تحمیلی به روی فرهنگ روبه تضعیف مرد سالاری جامعه ی پس از انفلاب می گشاید، امروزه به نگرانی و دغدغه ی ملوس زنان جامعه ی ما تبدیل شده و به همین دلیل هم موضوع طرح شده در نمایش "موش توی پیت حلبی" ، نه مسئله ای مربوط به گذشته ی تاریخی که همچون مقوله ای ملموس و آشنا برای مخاطب امروز جلوه می کند.
ازهمین منظراست که، عنوان "موش توی پیت حلبی" را باید عنوانی استعاری تلقی نمود ، و نیز، نمایشی که دیروز را به تصویر می کشد تا امروز را تعریف و تبیین کند: نگاه کنید به حوضچه های آب ششگانه ی میان حیات این خانه که با رفتن هریک از ساکنینِ درمانده ی آن، رفته رفته کوچک و کوچک ترمی شود. مگر می شود تکرار- باهرنیتی و درهر حد و اندازه ای هم که واقع شود- بحران ساز نباشد؟ اگر آب ، ازقدیم الایام ،درفرهنگ ایرانی ، مظهر برکت و زندگی و روشنایی بوده است، و اگر کم آبی و کویر زایی، نافی برکت و زندگی و پیام آور سیاهی و تیرگی باشد، نمایش "موش توی پیت حلبی" بوضوح، روابط ظالمانه ی حاکم بر مناسبات جامعه ی مردسالار ، با نیمه ی حیاتی خود، یعنی زنان را مسبب و آغازگراین وضعیت می نمایاند که ریشه هایش به خیلی پیش از این ها و فرهنگی بازمی گردد که "ظاهراً" به فراموشیِ تاریخ سپرده شده است؛ به زمانی که به زعم نویسنده و کارگردان نمایش، نگاه صرفاً مصرف گرایانه نسبت به زنان جامعه، از آنان، دزد و هرزه و قاتل می ساخت و از فرزندانشان موجودات معلول و ناتوانی که در بهترین حالت، به دنبال ارضای نفسانیات حقیرخود بوده اند، همان های که اگراز خوشِ حادثه، زنده می ماندند،عدالت را درصیغه کردن زنان وا مانده و بی پناه می یافتند و تجربه می کردند.
"نمایش پیت توی حلبی" و یکی دونمایش دیگری که این روزها ، ناباورانه و برغم سیطره ی تجربه های فرمالیستیک بی اعتبار و فرد محورانه، برصحنه های تئاتر ما می درخشند، نوید بخش تحول تازه ای در نگرش فعالان تئاتر ما نسبت به نقش تئاتر در جامعه و بازنگری آن ها در رسالتی است که دیرزمانی از تئاترما سلب شده است . این تولد دوباره ی وجدان تئاتری را به جامعه ی ایران اسلامی امروزمان تبریک و تهنیت می گویم. به امید تداوم این حرکت اعتباربخش، به همه ی تلاشگران این عرصه درود می فرستم.
در پایان این مختصر، لازم می دانم از بازی های شگفت و شریف و زیبای بازیگران این نمایش از جمله لی لی فرهاد پور(درنقش شوکت) - نابازیگر روزنامه نگاری که در حکم روح جاری برفضای صحنه عمل می کند- و نیز بازی های شکوفه هاشمیان( درنقش مریم) وغزاله ی جزایری (درنقش حوری)که همه ی چندین دهه درد و حسرت زنان تحقیرشده ی این سرزمین را در حضورخلاقانه و بواقع دشوار خود برصحنه ی نمایش جاری و ملموس می سازند، و بازی سیما تیرانداز که در تمامی دقایق اجرا،حفظ ریتم و انرژی صحنه ، وابسته ی صدا و لحن و کلام قدرتمند اوست ، وبازی های بجا، بی هاشیه و صمیمانه ی کاظم سیاحی، لیلی جنیدی، فریبا خادمی، تبسم هاشمی حائری، علی دستانپور،نوید هدایتی ، رضاسخایی، تقدیرکنم تا همپای تئاترمعاصر در حافظه ی نقد تئاتر معاصر ما نیز برای آینده باقی بمانند.
مجتبی مهدی زاده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید