در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی رضا رحمان آبادی: خیلی وقت بود چیزی تو تیوال ننوشته بودم؛ کلا خیلی وقته چیزی ننوشتم! تی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:51:07
خیلی وقت بود چیزی تو تیوال ننوشته بودم؛ کلا خیلی وقته چیزی ننوشتم! تیوال همیشه مأمن خوبی برای ننوشته هاست!
جشنواره امسال 3 فیلم دیدم؛ "اعترافات ذهن خطرناک من"، "عصر یخبندان"، "رخ دیوانه"! به طور میانگین همشون ساعت 11.30 شروع شدن! اساساً فیلم دیدن در آخر شب لذت بخشه، اما در حالت دراز کش نه با فکر و استرس به اینکه چه جوری برگردم خونه! در کل هر 3 فیلم خوب بودن، نه چیزی بیشتر و نه کمتر!
از این فیلم ها نمیخوام بگم؛ میخوام از بهترین فیلمی بگم که امسال تو جشنواره دیدم! فیلمی رئالِ رئال! تأثیر گزارترین فیلم و صادق ترینشان! چیزی که در فیلم های نه امسال که در چندین و چند سال اخیر گم شده!

تو صف رخ دیوانه توی پردیس ملّت بودیم، یه سربازی با لباس پلنگی خاکی نیروزمینی ارتش، در حال مکالمه با موبایل می گذشت و یک دیالوگ ساده می گفت، دیالوگی که بدون توجه به سیل جمعیت توی صف ادا میشد و نشون میداد فقط و فقط حواسش به اونور خطّه! نه این همه آدم رنگ و وارنگ که بعضا بهش گوش میدن، به حالش تأسف میخورن، و یا حتی بهش میخندن!
دیالوگی که ما مونولوگ اینور خطش رو فقط میشنیدیم این بود:
("بذار این سربازی سگ مصّب تموم شه، میام خواستگاری!")