در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
همراهان گرامی، با توجه به راهپیمایی مناسبتی امام رضایی‌ها در تاریخ جمعه ۱۹ اردیبهشت در محدوده مرکز شهر، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود در سالنها، تمهیدات لازم را در نظر بگیرید.
تیوال | سبا س.ر درباره نمایش نکتار: دوره ی کلاسیک را عصر ایمان،دوره ی مدرن را عصر دانش و دوره ی پست مدرن ر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:06:11
دوره ی کلاسیک را عصر ایمان،دوره ی مدرن را عصر دانش و دوره ی پست مدرن را می توان عصر تردید پنداشت.
نکتار،در عصر سوم سیر می کند،می شکافدش،از نو تعریفش می کند،به کلیشه ها چنگ می زند و در آن می ماند و هم پیش می رود.
به نسبت مکانِ مورد وقوع نمایشنامه و ملیت سازندگانِ اثر این تعریف ایرانیزه می شود،نه پست مدرن است نه ایرانی،چونان موسیقی تلفیقی دهه هشتاد به این ورست،همخوابی کرت کوبین و نامجو،الکترونیک و سنتی،بلبشویی که هم شنیدنی است و هم گوش خراش.
نکتار یک پرفورمنس انتقادی به دوران گذار است،سنت به مدرنیته/مدرنیته به پست مدرنیته . همچنان تاکیید می کنم نه مدرنیته و پست مدرنیته ای که در غرب حاکم است،آنی که در ممکلت ایرانی/اسلامی ما درحال وقوعست و با مختصات هیچ کجای جهان هم پیاله نیست.
در موازات،نکتار در هضم تعاریف جهانی نیز دستَش پر است،تعاریف ثابتی چون جنگ،رسانه،پول،قدرت،تولد،مرگ،سکس(جنسیت/آمیزش جنسی)،سکسیم،هنر،خانواده،مصرف گرایی و ...
در حقیقت،به قدری دستش پرست که شخصا نگرانِ دیگر گروه های نمایشی شدم که زین پس چطور با برخی ازین مضامین توان شوخی و مقابله یابند و دچار ... دیدن ادامه ›› تقلید نشوند.
به طور مثال تصویر خطوط مرزی جنگ و آوارگی چادرها(خانه به دوشی) را دیگر کدام گروه می تواند اینطور ملموس و دلخراش نشان مخاطب دهد؟مصرف گرایی را چی؟(بازاریاب های حراف و کیسه های زباله)
مثال بسیار است ازین پرفورمنس کارگاهی که حاصل تلاش سی،چهل جوان تازه کار و توانا بود،اما تماشایش لطف دیگری دارد
در عرصه ی نمایش کارهای چندانی باب میل و وقت و سلیقه ی ما پیدا نمی شود،از جشنواره اخیر که فقط نان(نصیر ملک جو) دلمان برد و این پاییز هم نکتارِ سارا فعلی و ماکان اشگواری.
فردا روز آخرست،همت عالی،بالا غیرتن از دست ندهید

نِکتار:از واژه nectar گرفته شده به معنی شراب لذیذ خدایان یونان،شهد شربت،نوش (لغتنامه دهخدا)

مونولوگ انتخابی:
.توی ناف آدم ها جنگه،سینه ی مردها جنگه ...
..اسم اون زن دمشق بود ... هیروشیما بود ... کوزوو بود ... خرمشهر بود ...
... مونولوگ آخر سارافعلی (نیا)