در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رضا انتظاری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:33:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اولین شگفتانه زمانی رقم خورد که پرده نمایش کنار رفت. دو شکل هندسی. کادری مستطیل که زندگی و هر آنچه در طول تاریخ رقم خورده در چارچوب انحصاری آن قرار گرفته و دایره که مفهوم آن را از همین بیت "دو سه رندند که هوشیار دل و سرمستند/که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند" می توان متوجه شد.
بازگشت به گذشته و سیر تاریخی چهارهزارساله چیزی نیست جز مفهوم "زمان". زمان که تنها آمده است تا توجیهی باشد بر مکان. جایی که بودیم، هستیم و خواهند بود. زندگی به عقب باز میگردد و صحنه می چرخد. در جایی در تقابل سنت و مدرنیته، آوازی خوانده می شود و شخصیت اصلی داستان با شنیدن صدا، سرمست می شود. می چرخد و می چرخد و از او میخواهد بخوان و باز هم بخوان جوریکه حس کنم دنیا میچرخد و در صحنه ی بعدی زمانی که از مستی و سماع و وحدت وجود خبری نیست، وقتی می گویند کسی هست که می گوید "زمین گرد است و می چرخد" چون کلیسای تفتیش عقاید، به باد استهزا گرفته می شود.
نمایش سیر تاریخ است در گذر چیزی به نام زمان. تنها با زمان است که تولد و مرگ معنا پیدا می کند. زمان آفریده شده تا تو در بازی زندگی وارد شی و با خدا بازی کنی. آفریدگار زمان، تاس می اندازد تا با تو بازی کند اما او می داند بازنده ی بازی قطعا تو هستی و تو گاهی امیدوار و گاهی ناامید به بازی ادامه می دهی.
تو فقط همانی که سماع می کنی. دایره وار می رقصی همانگونه که تاریخ با تو می رقصد و خواهد رقصید. به قول "هگل"، تاریخ صحنه ای ست که در آن روح جهان خود را آشکار می کند و در نهایت به آگاهی از خویش می رسد و زمان، بستری ست مملو از تضادها و تناقضات که از دل آن‌ها، روح به سوی آزادی، شناخت و وحدت حرکت می‌کند.

تئاتر آینه‌ای‌ست که روح انسان در آن، خودِ پنهانش را تماشا می‌کند؛ گاهی با اشک، گاهی با لبخند، اما همیشه با حقیقت. این تماشا را امشب بی اغراق مدیون نمایش بی نظیر "بر زمین میزدنش" بودم.
دست مریزاد