در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پژواک | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:35:20
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تمدید اجرای نمایش خرمهره
نویسنده : فرهاد نقدعلی
طراح و کارگردان: محسن قصابیان
بازیگران: محسن قصابیان. پژمان عبدی. پویانوروزی
تماشاخانه ی مشایخی ساعت 19
وحید هوبخت این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پژواک (mgh48)
درباره نمایش خرمهره i
امشب ظرفیت سالن ما کامل بود. پنجاه و یک نفر. همه بجز شش مهمان بلیط خریده بودند. آنهم در روز یکشنبه که بنا به سنت روز مناسبی برای تیاتر نیست.به گمانم برای سالنی خصوصی که تعریف مشخصی برای سطح کارهای ارائه شده در این سالن ها ندارد؛ من و گروه اجرایی باید ده دوازده شب صبر می کردیم تا با حضور مخاطب روبرو شویم. سالن تابلوی ورودی ندارد. که ای کاش می داشت. با پنج هزار تراکت و بیشمار پوستر و چه و چه باز دوستی می گفت خبر نداشتم تیاتر بر صحنه برده ایی. می دانید چرا؟ چون در سالن های مرسوم و مشخص اجرا نکرده ام. قصد کرده ام حامی بخش خصوصی باشم و لااقل نام من از دعواهای بیشمار متقاضی اجرا در محدوده ی سالن های دولتی و نیمه خصوصی خط بخورد. هزینه اش را هم چه مادی و اعتباری می پردازم.
اما مهمتر از همه ی این ها و بحث امکانات که لازمه ی سالن تئاتر است و نمی توان از تیاتر خصوصی با بضاعت کم اش انتظار بالایی داشت، آنچه تماشاگر را به سالن می کشاند، سابقه ی اجراهای موافق یا بهتر است بگوییم اجراهایی با مولفه های خاص و مشترک است. این نکته باعث می شود مخاطب نوع میثاق و قرارداد خود را با یک سالن خاص بداند. مشابهه تعریفی که با شنیدن تالار وحدت در ذهن ایجاد می شود.
راه طولانی تا شکل گیری تیاتر خصوصی داریم. که امیدوارم با حمایت بخش خصوصی و تسهیل مفاد و لایه و طرح های لازم برای تشویق بخش خصوصی در سرمایه گذاری برای فرهنگ و هنر و بخصوص تیاتر، تن نحیف تیاتر جان بگیرد. علاوه بر این حمایت دولت از تیاتر که به جان خودم قسم در تمام ممالک تیاتر همچون دیگر گونه های اجرا از ورزش و مراسم آیینی و موسیقی و گیم و غیره ، کمک دولتی و سوبسید دریافت می کند.
اجرای تیاتر فروش یخچال و کامپیوتر و مواد خوراکی و پوشاک نیست که صبح کرکره ی مغازه را بالا بکشی و منتظر باشی و شب نشده دخل ات به قدر تلاش روزانه ... دیدن ادامه ›› پر باشد. کار فرهنگی محتاج زمان است. اخت تماشاگر با سالنی که امکانات ندارد، اما شاید بسیار بیشتر از سالن های شیک و رسمی نیاز مخاطب را برطرف کند ، محتاج صبر و زمان است.
می گویید ریزش مخاطب! کدام مخاطب؟ چقدر بوده و چقدر شده؟ چه قشر و طبقه و طیفی یه تماشای تیاتر می آمده اند و حالا چه قشری می آیند یا نمی آیند؟
ارائه ی نظریه راحت است سرکار خانم. اصل در دیدگاه آکادمیک، مراحل اثبات نظریه است. آمار می خواهد و دلیل و منطق.
به گمانم تماشاگر ما فرقی نکرده همان است که بود. گاهی یک جریان منفرد توسط یک کارگردان یا گروه اجرا حضور مخاطب بیشتری را حادث می کند. این قاعده نیست. استثناست.
آنچه بیشتر به چشم می آید استفاده از چهره های تلویزیونی و سینمایی برای رونق تیاتر است که می تواند باشد. اما همه ی توان تیاتر نیست. تیاتر اگر خوب باشد و جریان تیاتری مستمر، فارغ از حضور یا عدم حضور چهره ، میل و رغبت حضور در سالن را برای مخاطب فرهیخته ایجاد می کند. اما افسوس که تیاتر دولتی و نیمه خصوصی و حتی خصوصی ما برای فروش بلیط که گویی اصل خوبی یا بدی اجرای تیاتری است تنها به همین حضور چهره های تلویزیونی بسنده می کند. اگر تیاتر قرار است مشابه برنامه های تلویزیونی باشد. اگر تیاتر قرار است متاثر از رسانه ی جمعی مشابه تلویزیون باشد؛ اصلا چرا باید باشد؟ تلویزیون که هست. تیاتر قرار است در نوعی از حضورش تلنگر بزند ، روح زمانه را منعکس کند؛ سوال ایجاد کند و شیوه های نوین و بکر تازه ارائه دهد که تلویزیون و سینما را هم و یا حتی شاید ادبیات را هم متاثر کند. این امر نیازمند صبر است و این که تنها متر مان برای خوبی و بدی تیاتر حضور مخاطب نباشد.
محمد ظلی، ر. پ، افسون فروزند و عقیل بهرامی این را خواندند
رضا قاسم پور و لیدا شیرمرد این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پژواک (mgh48)
درباره نمایش خرمهره i
نمایشنامه خرمهره از کجا شکل گرفت؟
سوال شما را در بروشور نمایش هم پاسخ داده ام. خرمهره ابتدا طرحی بود برای فیلمنامه. سال 81 بود. فیلم گنج را برای سیمافیلم ساخته بودم و در تدارک ساختن فیلم دوم بودم. اما طرح در سیما فیلم پذیرفته نشد و با فرهاد نقدعلی ابتدا فیلمنامه ی خاطرات جوجه اردک زشت را آماده کردیم که آن هم تا امروز شرایط ساختن اش مهیا نشده و خلاصه آن زمان فرهاد فیلمنامه ی دیگری را به نام جای تو خالی نوشت که برای سیما فیلم ساختیم. دو سال بعد فرهاد نمایشنامه ی خرمهره را نوشت. در جشنواره ی فجر پذیرفته شد. اما دلایلی داشتم که می خواستم مدتی تیاتر کار نکنم. این متن ماند. سال ها بعد فرهاد نام فسیل بر آن گذاشت. در کتاب نامه های خانه ی تیاتر – کانون نمایشنامه نویسان چاپ شد و تقدیر شد. اما به اجرا در نیامد. پارسال با فرهاد نقدعلی در مورد همین متن صحبت می کردیم. گفت تا حالا اجرا نشده است. البته بگویم. متن سختی است. خلاصه امسال که قصد کردم به هر شکل خرداد ماه نمایشی را به روی صحنه ببرم، از میان کارهایی که اشتیاق اجرای شان را دارم؛ قرعه به نام فسیل افتاد که ترجیح دادم همان نام قبلی اش را برای اجرا اتخاب کنم و فرهاد هم پذیرفت و سرانجام 27 اردیبهشت به اجرا رسید.
درباره موضوع نمایش و طراحی کار توضیح بفرمایید؟
کشمکش مردمان این دیار برای توسعه ی خطوط راه آهن. که گویی اگر بیاد مشکلات مردمان این دیار را حل می کند. دقت کنیم که توسعه ی راه آهن که امروز برای ما امری ساده و بدهی است، حدود نود سال پیش امری سخت و شاید محال ناممکن بود. اما بهر جهت این توسعه چه دورنمایی داشت و ماحصل ماجرا چه شد؟ بگذاریم بیش از این را تماشاگر باشد و باشیم و بازگوییم.
طراحی کار برگرفته از مضمون اثر، اما مختصر و مفید است. هم گونه های نمایش های ایرانی را داریم و هم تصویر ... دیدن ادامه ›› سازی و ترکیب بندی متاثر از حضور بازیگر و تلاش اش برای خلق فضا.
یک دایره ی بزرگ که حیطه ی مرد1 و 2 نمایش برای روایت رنج ها و شادی ها و ترفندهای مرد1 برای استثمار مرد2 است؛ و هم روایت سرباز از برخورد رعیت با مهره و ریل و و راه آهن. یک دایره ی کوچک که جایگاه موسیقیث، هدایت گر مرد 1و2 و سامان دهنده ی اجرا ست. دایره ایی کوچه آویزان که می تواند تونل، یا روزنه ی خروج از دایره بسته ی زندگانی مرد1و2 باشد. و نردبانی طنابی . همین
باقی هرچه داریم ابزار صحنه است. چوب های رقص چوب که ابزار نظامی و دوربین هم می شود. . چوب های بلندی که هم خویش هستند و هم ریل و هم تفنگ و ابزار رزم. کلاه خود و خرمهره های ریل و طومار.
لباس طرحی از لباس ایرانی است. قسمتی بختیاری و بخشی منبعث از اقوام دیگر. کلاه نمدی که می تواند هر کدام از اقوام ما را تداعی کند.
شما به عنوان بازیگر نیز در نمایش حضور دارید، بازی و کارگردانی توامان برای شما سخت نیست؟
سخت است. خودم همیشه به دانشجویان ام می گویم هر دو کار را نکنید. اما مجبور بودم. متن سخت ، شیوه ی اجرای سخت و فرصت کم. این متن حداقل به شش ماه تمرین مداوم نیاز داشت. برای هدایت بازیگر در این شیوه ی اجرایی وقت کافی نداشتم. ناچار شدم خودم بازی کنم. واقعیت را بگویم. تازه بعد از ده شب که از اجرا گذشته از بازی خودم کمی راضی هستم. اما پژمان عبدی و پویا نوروزی هر دو از ابتدا خوب بودند.
چرا تماشاخانه استاد مشایخی را برای اجرا انتخاب کردید؟
نمی توانم صبر کنم تا در نوبت اجرا قرار بگیرم. ایرانشهر شاید دو یا سه سال دیگر . تیاتر شهر تکلیف اش مشخص نیست. چه کنم؟ چه کنیم. من هنرمند می خواهم کار کنم. همین حالا. نه سه سال دیگر. سه سال دیگر شاید کار دیگری مد نظرم باشد. کسی چه می داند ؟ من اواخر دهه ی شصت تیاتر خوانده ام. آن زمان دو دانشکده ی تیاتری در سراسر ایران بود. هنرهای زیبا و سینما تیاتر.
حالا بیشمار دانشکده داریم و بی شمار هنرمند و همه حق دارند مشتاق و متقاضی اجرا باشند. قرار است پنج سال یک بار تیاتر کار کنیم؟ شانزده سال است کارگردانی تیاتر نکرده ام. به گمانم صبور بودم تا اوضاع بهتر شود. اما نشده. اگر حالا تیاتر کار می کنم برای این است که نوید روزهای خوش می آید.
در تیاتر خصوصی هزینه کرده ام هم ریالی و هم اعتباری به واسطه ی جمع کردن دوستانی که همراه اجرا هستند. از بازیگر و دستیار و مدیر صحنه و مسئول امور رسانه ایی و غیره. دلگیر نیستم . چرا که وظیفه ی خویش می دانم برای فرهنگ و هنر سرزمین ام کار کنم. اما کاش نگاه دولت و شرکت های خصوصی برای ارائه ی سوبسید و کمک به تیاتر خصوصی تغییر کند. وضع تیاتر در بیشتر کشورها همین است. حتی تیاتر های خصوصی حامی دولتی و غیر دولتی دارند. این را هم بگویم. اگر عمری باشد و توان جسمی و روحی و مالی داشته باشم، باز هم تیاتر خصوصی را ادامه خواهم داد. حتی اگر بتوانم خودم سالن خصوصی تیاتر می زنم. به گمانم یکی از راه های حل مشکل شرایط فعلی تیاتر همین سالن های خصوصی است.
اجرای نمایش در تماشاخانه‌های دیگر جز تئاترشهر را چطور می‌بینید؟
سالن های خصوصی جز یکی اوضاع خوبی ندارند. با حداقل ها ایجاد شده اند و نمی توانند جوابگوی مقوله ی اجرا باشند. اجرا ی تیاتر یعنی حرکت تماشاگر به سمت سالن. حضور در سالن انتظار. تشریک مساعی با دیگر تماشاگران. دیدن اجرا و بعد باز هم تشریک مساعی . اما امیدوارم به سالن های خصوصی. امیدوارم که هر کدام از این سالن ها به تدریج تعریف خاص خود را پیدا کنند. تعریفی که منجر به قرارداد مابین سالن و تماشاگر شود. آن وقت تماشاگر می داند اگر به این سالن خصوصی بخصوص برود، با چه اجرایی ، در چه سطحی، با چه مولفه هایی روبرو خواهد شد.
درباره انتخاب بازیگران نیز توضیح دهید؟
پژمان عبدی را مدت ها است می شناسم. زمانی که تازه تیاتر را شروع کرده بود. ویژگی هایش را می دانم. همین امر هدایت و انس پژمان را با نقش تسهیل می کرد. علاوه بر این پژمان در ترکیب با خودم زوج مناسبی برای مرد1و2 بودیم. هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ بعد روانی .
پویا ابتدا قرار بود آهنگساز کار باشد. اما در طی تمرین و بداهه سازی ها به نوعی بازیگر کار هم شد. طبیعی است خصوصیات فردی من و پژمان و پویا کمک حال رنگ گرفتن نقش هاست.
وحید هوبخت و افسون فروزند این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقد نمایش خرمهره

با یک دوتومانی چه کارمی شود کرد؟
نگاهی به نمایش خرمهره
نویسنده فرهاد نقد علی
کارگردان:محسن قصابیان
هومن نجفیان
پادشاه می خواهد ازمناطق نفت خیز جنوبی تامناطق شمالی خط راه آهنی احداث کند اما برآوردن این خواسته باکارگران مناطق شمالی منافات دارد آنان
ماهی ... دیدن ادامه ›› گیرند وازخرمهرهای راه آهن برای صید ماهی استفاده می کنند؟
نمایش خرمهره می کوشد بازبانی طنازانه اعتراضی باشد به توسعه طلبی های
ناآگاهانه حکمرانان وبه آسیبی که ناشی ازاین رشد نامتوازن براجتماع می زند
ازاین رونمایش با آنکه فاقد زیست روستانی است درحقیقت روستا یک بیل است یک ناکجاآبادی اما آنچه نمایش درمیان می گذارد یک مسئله کلان جوامع توسعه نیافته است. اصطلاح خرمهره این بار معنای فولکور خود راازدست داده است این مهره بزرگ نه برای دوری ازچشم زخم که به تعبیر
روستاییان به علت وزن اندک وسیله مناسبی برای صید ماهی است یک تعبیر
متناقض اما درنمایش کاربرد دارد. روستایی با تاکید می گوید این وسیله بسیار سبک است وروی آب قرارمی گیرد وآژان باشنیدن آن حیرت می کند. بااین وجود درنمایش خرمهره ما باانسان بومی مواجه نیستیم بلکه روستایی یک شمایل است دراین جا اگر کارگردان هوشمند نباشد بازیگر ممکن است دردام یک بازی بی هویت بیافتد کاراکتری بیافریند که نه مابه اضاءخارجی دارد نه ضرورت ژانری وتماشاگر بومی نیز آنها را تحقیربرخود بداند آفتی است که خرمهره ازآنها جسته است اما نکته ای که درخرمهره حایز اهمیت می باشد آن است که تمام ارزشهای این جهان که اشخاص درآن زیست می کند یک سکه دوتومانی است که اشخاص حکمران دراختیار آژان قرار می دهد مردروستای برای به دست آوردن آن سکه به هر اقدامی می زنند به فرموده حکمرانان تونل راه آهن رامی کند، ریل قطاررا می کشند دست به کشتار روستاییان معترض می زنند و... اما هرگز روستایی آن سکه رابه دست نمی آورد وهربار آژان باترفندی سکه راازروستایی می ربایداما چرا این سکه دوتومانی تمام زندگی یک انسان است؟
نکته نخست:درنمایش خرمهره جهان نمایش ارزشی مطلق دارد نه نسبی همه چیز درگروه به دست آوردن یک سکه دوتومانی است وهیچ چیز دیگری این ارزش رابه چالش نمی کشد ازاین رونمایش یکنواخت است فرد روستایی به راحتی تسلیم آژان می شود وبه سادگی تبدیل به ماشین آدم کشی می شود.اگر این اندیشه با تعمق شکل می پذیرفت تئوری خنده برگسون که همانا تبدیل انسان به ماشین است محقق می شد.
نکته دوم نمایش خرمهره ضرورتی نمایشی رابه من نشان نمی دهد که چرا باید به تماشای روستایی بنشینم که هربار می دانم فریب می خورد واین سکه دوتومانی ازاودورمی شود؟دراین تماشاچه لذتی است ؟ درانیمیشن تام وجری تماشاگر همواره با گربه تا آستانه شکارموش می رود اما شکست می خورد واندیشیدن به تمهیدی نو بهانه است برای تماشای کارتون
نکته سوم:بین نیروهای نمایش به لحاظ نمایشی توازنی برقرارنیست روستایی
همواره ناتوان تراز آژان است درنتیجه تعادل قوا که زمینه یک کمدی را می سازد دراثر بسیار کمرنگ است.درپایان نمایش آژان بابرسرنهادن کلاه روستایی برسرش وانمود می کند که او نیز روستایی است ودرکنار روستایی می ایستد اما حتی این حرکت ساده نیز نمی تواند این نکته را درذهن متبادر
کند آژان وروستایی دریک خواستگاه اند زیرا نمایش براساس دوگانگی این ویژگی ها پی ریزی شده است.
چنانکه اشاره شد نمایش خرمهره به لحاظ پرداخت اشخاص بازی ناموفق است اما این عدم موفقیت زمانی چشمگیراست که نمایش دوشخصیت محوری دارد وروابط این دوشخصیت است که نمایش راشکل می دهد .نمایش خرمهره اما
درکارگردانی موفق است کارگردان هوشمندانه بازیگر ش راهدایت می کند
تا اشتباه بازی نکند وبتواند ضعف شخصیت پردازی نمایش رابا کوشش بازیگران تکمیل کند زیرا اگراین کوشش نبود حتما نمایش دچار رکود می شد
کارگردان با استفاده از تقسیم بندی صحنه به دودایره بزرگ .ویک نردبان تاآنجا که می تواند استفاده بهینه ای ازتماشاخانه مشایخی می کند دوایر بزرگ هریک می تواند تداعی گر همان دوتومانی باشد که گویا توسط بازیگران
کنده شده وآنها دراین دایره محصور شدند همچنین خط راه آهن که این ریل
ها به صورت جداگانه ساخته شده بود وگاه نبردفیزیکی روستایی وآژان که تداعی کننده رقص چوب است می باشد همانا تاکید برآیین بودن این نمایش است نردبان هم وسیله برای فرارروستایی ازآژان که استفاده مناسبی ازارتفاع صحنه است بازی بازیگران هم دربیشتردرهمان مکانهای بازی مدوراست. که باز
تاکیدی برهمان دوتومانی دارد واکنون می پرسیم با یک دوتومانی چه کار می شود کرد؟یک تئاتر جذاب را آماده واجرا کرد.
وحید هوبخت این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پژواک (mgh48)
درباره نمایش خرمهره i
نقد نمایش خرمهره
هومن نجفیان

با یک دوتومانی چه کارمی شود کرد؟
نگاهی به نمایش خرمهره
نویسنده فرهاد نقد علی
طراح و کارگردان:محسن قصابیان
پادشاه می خواهد ازمناطق نفت خیز جنوبی تامناطق شمالی خط راه آهنی احداث کند اما برآوردن این خواسته باکارگران مناطق شمالی منافات دارد آنان
ماهی ... دیدن ادامه ›› گیرند وازخرمهرهای راه آهن برای صید ماهی استفاده می کنند؟
نمایش خرمهره می کوشد بازبانی طنازانه اعتراضی باشد به توسعه طلبی های
ناآگاهانه حکمرانان وبه آسیبی که ناشی ازاین رشد نامتوازن براجتماع می زند
ازاین رونمایش با آنکه فاقد زیست روستانی است درحقیقت روستا یک بیل است یک ناکجاآبادی اما آنچه نمایش درمیان می گذارد یک مسئله کلان جوامع توسعه نیافته است. اصطلاح خرمهره این بار معنای فولکور خود راازدست داده است این مهره بزرگ نه برای دوری ازچشم زخم که به تعبیر
روستاییان به علت وزن اندک وسیله مناسبی برای صید ماهی است یک تعبیر
متناقض اما درنمایش کاربرد دارد. روستایی با تاکید می گوید این وسیله بسیار سبک است وروی آب قرارمی گیرد وآژان باشنیدن آن حیرت می کند. بااین وجود درنمایش خرمهره ما باانسان بومی مواجه نیستیم بلکه روستایی یک شمایل است دراین جا اگر کارگردان هوشمند نباشد بازیگر ممکن است دردام یک بازی بی هویت بیافتد کاراکتری بیافریند که نه مابه اضاءخارجی دارد نه ضرورت ژانری وتماشاگر بومی نیز آنها را تحقیربرخود بداند آفتی است که خرمهره ازآنها جسته است اما نکته ای که درخرمهره حایز اهمیت می باشد آن است که تمام ارزشهای این جهان که اشخاص درآن زیست می کند یک سکه دوتومانی است که اشخاص حکمران دراختیار آژان قرار می دهد مردروستای برای به دست آوردن آن سکه به هر اقدامی می زنند به فرموده حکمرانان تونل راه آهن رامی کند، ریل قطاررا می کشند دست به کشتار روستاییان معترض می زنند و... اما هرگز روستایی آن سکه رابه دست نمی آورد وهربار آژان باترفندی سکه راازروستایی می ربایداما چرا این سکه دوتومانی تمام زندگی یک انسان است؟
نکته نخست:درنمایش خرمهره جهان نمایش ارزشی مطلق دارد نه نسبی همه چیز درگروه به دست آوردن یک سکه دوتومانی است وهیچ چیز دیگری این ارزش رابه چالش نمی کشد ازاین رونمایش یکنواخت است فرد روستایی به راحتی تسلیم آژان می شود وبه سادگی تبدیل به ماشین آدم کشی می شود.اگر این اندیشه با تعمق شکل می پذیرفت تئوری خنده برگسون که همانا تبدیل انسان به ماشین است محقق می شد.
نکته دوم نمایش خرمهره ضرورتی نمایشی رابه من نشان نمی دهد که چرا باید به تماشای روستایی بنشینم که هربار می دانم فریب می خورد واین سکه دوتومانی ازاودورمی شود؟دراین تماشاچه لذتی است ؟ درانیمیشن تام وجری تماشاگر همواره با گربه تا آستانه شکارموش می رود اما شکست می خورد واندیشیدن به تمهیدی نو بهانه است برای تماشای کارتون
نکته سوم:بین نیروهای نمایش به لحاظ نمایشی توازنی برقرارنیست روستایی
همواره ناتوان تراز آژان است درنتیجه تعادل قوا که زمینه یک کمدی را می سازد دراثر بسیار کمرنگ است.درپایان نمایش آژان بابرسرنهادن کلاه روستایی برسرش وانمود می کند که او نیز روستایی است ودرکنار روستایی می ایستد اما حتی این حرکت ساده نیز نمی تواند این نکته را درذهن متبادر
کند آژان وروستایی دریک خواستگاه اند زیرا نمایش براساس دوگانگی این ویژگی ها پی ریزی شده است.
چنانکه اشاره شد نمایش خرمهره به لحاظ پرداخت اشخاص بازی ناموفق است اما این عدم موفقیت زمانی چشمگیراست که نمایش دوشخصیت محوری دارد وروابط این دوشخصیت است که نمایش راشکل می دهد .نمایش خرمهره اما
درکارگردانی موفق است کارگردان هوشمندانه بازیگر ش راهدایت می کند
تا اشتباه بازی نکند وبتواند ضعف شخصیت پردازی نمایش رابا کوشش بازیگران تکمیل کند زیرا اگراین کوشش نبود حتما نمایش دچار رکود می شد
کارگردان با استفاده از تقسیم بندی صحنه به دودایره بزرگ .ویک نردبان تاآنجا که می تواند استفاده بهینه ای ازتماشاخانه مشایخی می کند دوایر بزرگ هریک می تواند تداعی گر همان دوتومانی باشد که گویا توسط بازیگران
کنده شده وآنها دراین دایره محصور شدند همچنین خط راه آهن که این ریل
ها به صورت جداگانه ساخته شده بود وگاه نبردفیزیکی روستایی وآژان که تداعی کننده رقص چوب است می باشد همانا تاکید برآیین بودن این نمایش است نردبان هم وسیله برای فرارروستایی ازآژان که استفاده مناسبی ازارتفاع صحنه است بازی بازیگران هم دربیشتردرهمان مکانهای بازی مدوراست. که باز
تاکیدی برهمان دوتومانی دارد واکنون می پرسیم با یک دوتومانی چه کار می شود کرد؟یک تئاتر جذاب را آماده واجرا کرد.
وحید هوبخت، پژمان عبدی و مجتبی مهدی زاده این را خواندند
افسون فروزند این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید