من عرشیام ...
میون صحنه و سکوت، تصویر و تاریکی، خودمو پیدا میکنم.
از تئاتر شروع کردم؛ جایی که بدن، صدا، و نور، حرف میزنن.
بازیگرم، چون میخوام زندگیهای ندیده رو زندگی کنم.
کارگردانم، چون دلم میخواد جهانهامو بسازم، تصویر کنم، و از دل واقعیت، رؤیا بیرون بکشم.
تجربهی حضور در پروژههای سینمایی و سریالی، چه جلوی دوربین، چه پشت صحنه، بهم نشون داد که تصویر هم میتونه همقد قدرت صحنه باشه.
من با اجرا زندهام. با خلق. با تجربههایی که هر بار منو یهقدم جلوتر میبرن.
«ما روی صحنه نمیمیریم، ما آن