در بحبوحه اتفاقات مشروطه و پس از امضای فرمان مشروطیت، جعفر حلاج و لحاف دوزکه در نزدیکی کارخانه موتور برق طهران ساکن است با حیدر عمواغلی که در ترورهای آن روزهای طهران دست دارد، روبرو شده و طی اتفاقاتی سری در سر ها درآورده و خودش را آدم مهمی جا میزند تا جایی که که حلاج به ظاهر ساده لوح از طرف دستهای سفارش ترور می گیرد و در انتها با توپ بستن مجلس دستگیر شده و...
برداشتی کاملا آزاد از داستان کوتاه "رجل سیاسی" به قلم محمد علی جمال زاده