این داستان روایت دو رفیق است که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شدند و به سختی دنبال کار می گردند اما هیچ شرکت و ارگانی آنها را قبول نمی کند و دست رد به سینه اشان میزند ، ولی ورق بر میگردد آنها در دامی می افتند که دیگر قابل برگشت به زندگی قبلیشان نیستند ، بی پولی باعث میشود که آنها در باند مواد و مخدر اژدها کار کنند و پول زیادی در بیاورند ولی اما رئیس باند و تمامی اعضای باند را دستگیر میکنند به جز آن دو رفیق ، و حالا آن دو نفر در دام پلیس ها می افتند و پلیس ها به آنها میگویند اگر جنس های مفقود شده را پیدا کنید شما را از زندان آزاد میکنیم ، پلیس به آنها صدوبیست ساعت وقت میدهد تا جنس ها را پیدا کنند ، و در همینن حین اتفاق های غیرباور نکردنی برایشان رقم می خورد.