"پسر حاجی بابا جان" قصه جعفر، پسری ایرانی ست که توسط پدر متمول اما خسیسش و از روی چشم و همچشمی با یکی از رقبای تجاری، برای ادامه تحصیل به آمریکا میرود. جعفر یکسال پس از حضورش در آمریکا به دلیل بی پولی و عشق دست به خودکشی میزند که نافرجام میماند. سیروس، خویشاوند دور جعفر که در آمریکا به سر میبرد از ماجرا مطلع شده و سعی در کمک به جعفر برای گرفتن پول از پدر میکند و ماجرای ساختگی تصادف پسر با ماشین را برای گرفتن هزینههای بیمارستان از حاجی بابا، پدر جعفر طراحی میکند. اما نقشه با ورود حاجی بابا به آمریکا