محمد، مردی سی و خردهای ساله که پس از طی کردن یک عقب گرد طولانی و سفر در زمان ناخواسته، حالا به عروسی و پدر و مادرش رسیده است. محمد برای ورود به عروسی مردد است و در نهایت تصمیم میگیرد تا به عروسی نرود. پس از عدم ورود محمد به عروسی، برای محمد یک تصادف شکل میگیرد که او را به زمان حال برمیگرداند و محمد با مینا، دوست بچگی هایش آشنا میشود و به کمک او، به دنبال ماجراجویی درباره سفرش در زمان میرود و اتفاقات سرنوشت سازی را رقم میزند.
این کتاب نسخه کتاب "کاش به عروسی پدر و مادرم نمیرفتم" در دنیاهای موازی است. داستان این کتاب از انتهای کتاب قبلی شروع میشود.
انتشار سال ۱۴۰۳
چاپ دوم
۶۴ صفحه