کابیریا دختری ساده و خوش قلب است که در حومه شهر رم در فقر زیادی زندگی میکند او در فکر اینکه عشق حقیقی را یافته است میباشد که دوست پسرش او را به رودخانه میاندازد و پس انداز وی را با خود میبرد کابیریا که هنوز باورش نشده ارزشی برای پسر نداشته هنوز در انتظار بازگشت اوست که به کمک دوستش و بعد از مدتی تصمیم میگیرد تا با بیخیالی و امید به زندگی ادامه دهد تا شاید روزی عشق حقیقی را پیدا کند.