بلور دختری افغان است که بعد از حدود هشتاد روز اسارت به دست طالبان موفق به فرار می شود و به روستا و پناه خانواده خود باز می گردد. اما دیری نمی گذرد که متوجه می شود مأمن گاه او، قتلگاه او شده است. هیچکس از بازگشت بلور خوشحال نشده است به جزء شوهرش مشتاق که بر خلاف دیگر مردان به ظاهر متعصب قبیله سعی می کند تا بلور را از مرگ حتمی به دست خانواده خودش فراری دهد.