پسری به نام لومو به خواستگاری دختر همسایه خود میرود. پدر دختر خیلی خوشحال میشود و دختر را صدا میزند. اما به او چیزی از موضوع خواستگاری نمیگوید. دختر وقتی با دوست قدیمی خود لومو روبرو میشود با خوشحالی شروع به صحبت میکنند اما در حین صحبت بر سر مالکیت زمین هایشان بحث میکنند و دعوای شدیدی میشود ک دختر ندانسته خواستگار خود را از خانه خود بیرون میکند اما وقتی متوجه میشود که او خواستگارش بوده...