با حضور: دکتر کمال اطهاری، استاد دانشگاه
من، دانیل بلیک، فیلمی به کارگردانی کن لوچ است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. این فیلم نخل طلای جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ را از آن خود کرد.
خلاصه داستان: فیلم داستان یک کارگر است که بعد از یک حمله قلبی، توسط دکترش از کارکردن منع میشود و حالا باید از دولت مستمری بیکاری دریافت کند. اما بوروکراسی پیش روی قهرمان فیلم، دریافت این مستمری را تا حد رسیدن به نقطه بیبازگشت به تأخیر میاندازد. دنیل بلیک همچنین در طی ماههای بیکاری و بیپولیاش با یک مادرجوان که او هم دچار بحران مشابهی است آشنا میشود.
یادداشتی درباره فیلم
در سال سینمایی کم فروغ ۲۰۱۶ که پژواک هایی از گوشه و کنار به گوش می رسید، بی شک نمی توان از کنار گوهری به نام «من، دنیل بلیک» به راحتی عبور کرد . کن لوچ به مانند همیشه به عنوان یک شهروند/فیلمساز بریتانیایی داستان به ظاهر دم دستی پیرمرد از کار افتاده و یک مادر و دوفرزندی که در گیر و دار بروکراسی حاکم بر خدمات اجتماعی در حال نابود شدن هستند را استادانه روایت می کند. لوچ با بیانی فارغ از دینامیسم اشباع شده مدام دنیل را میان دیوارهای خانه های کوچک نشان می دهد و اتفاقا در میان این فشار و به حاشیه رانده شدگی است که به یک باره انسانیت و شرافت تمام قد ظهور می کند و فیلم در بند بیان مشکلات مددکاری اجتماعی نمی ماند و با لحنی آرام انسانیت را در برابر بروکراسی به ظاهر محترمانه و متمدنانه ای قرار می دهد که کاری جز تحقیر و طرد شهروندان آسیب دیده ندارد. فیلم در درون خود یک اندوه و زوال خزنده را برای آدم هایش تدارک دیده است و در اولین نمود آن در سکانس تحویل اقلام غذایی از بانک غذا لحظاتی خیره کننده را به نمایش می گذارد.
دنیل قبل از شروع دادگاه استیناف که قرار بود حقانیت خود را ثابت کند می میرد و مطلبی که برای جلسه دفاعیه آماده کرده بود در کلیسا و در کنار جنازه اش قرایت می شود. مراسم خاکسپاری خلوت تهیدستان که ساعت ۹ صبح برگزار می شود.
سید وحید حسینی نامی