انقادَ
-انقادَ لـِ: تسلیم... شد، گردن نهاد به، اطاعت کرد از، فرمان برد از، زیر بار... رفت.
گردن نهادن. استسلام. تن دادن.
رام شدن
اطاعت، پیروی، تابعیت، تبعیت، تسلیم، تمکین، طاعت، فرمانبرداری
تکلیفی که مغایرت دارد با واقعیت.
انقیاد به معنای انقیاد؛ بی مترادف .
بدنها در انقیاد قرار میگیرند و بدنهای دیگر را در انقیاد قرار میدهند.
به تماشای تنِ منقاد، نشستن.
- این اجرا گروهی به مرحله اجرا رسیده و همهی این افراد در کارگردانی و ساخت و بازیگری نقش داشتند.
- از همراه داشتن فرزندان زیر ۷ سال خودداری نمایید.