صحنه میدان جنگ است و گورکن که از میدان فاصله گرفته در حال کندن گور برای سربازان کشته شده در جنگ است . سربازی که از میدان جنگ فرار کرده و از دور نظاره گر آن است با گورکن ارتباط می گیرد و بین آنها جملاتی که فلسفه به دنیا آمدن و زندگی کردن و عشق ورزیدن و جنگ و مرگ را مطرح می کند بیان می شود تا اینکه جنگ تمام می شود و گورکن از سرباز می خواهد که در خاک کردن جنازه ها به او کمک کند. در پایان یک گور بدون جنازه می ماند و ...
- با همکاری گروه هنری آیینه زمان، گروه هنری آوین، انجمن داوطلبان خدمات اجتماعی - رتبه دوم طراحی صحنه هفدمین جشنواره سراسری تاتر زندانهای کشور - رتبه سوم کارگردانی از هفدهمین جشنواره تاتر زندانهای کشور