روزهای تعطیل گالری: شنبهها
جوان ها یادشان نمی آید، ما یادمان نمی رود. در بحبوحه جنگ، در زمانه کمبودها و سختی ها، در غیاب تصویر- به جز جعبه تلخ تلویزیون-، نصرالله کسرائیان پیوندی بین جامعه شهرنشین ایران و سرزمین اش به وجود آورد که چهار دهه بعد، کماکان جزو جدایی ناپذیر حافظه بصری ماست. حداقل برای دو نسل عشق و درد ایران، با تصاویر ایشان عجین شده است.هنوز دماوند کسرائیان که بر روی کتاب سرزمین من ایران ظاهر شد، بلندترین دماوند است. هنوز دختر قشقائی معروف ایشان زییاترین دخترکان است، هنوز زن جنوبی داس به دست عجیب ترین تصویر است. هنوز کوچ، کوچ کسراییان است.
در زمانه ای که جضور زنان به سختی تحمل میشد، تصاویر بانوان کرد، بلوچ ، گیلک، لر، ترک، ترکمن، بختیاری، شاهسون و قشقائی، بوی گندمزارهای فارس و زمزمه های جنگلهای زاگرس وگلستان و آذربایجان را به شهرها آورد. از سپیده دم تاریخ ایران، این اولین باری بود که تصاویری واقعی از ایرانی حقیقی به نمایش درمی آمد. یکی از رگه هایی که در این عکس ها بوضوح روشن بود نقش زنان و مادران و احترام و نزاکت هنرمندی بود که به خوبی جایگاه این بخش از جامعه را می دید و به دیگران نشان میداد. تصاویری از حرکت و تلاش دائمی، حضور مادرانه، مفهوم خانه، که همه با هم بخشی از آهنگ زندگی بودند و تاکیدی بر آن که ما را پایانی نیست.
شاید نیازی نیست که بگوییم ولی بگذارید بگوییم که در سخت ترین روزهای این سرزمین این زنان بوده وهستند که به زندگی رنگ میدهند، که عطر و بویشان فضا را پر میکند و در سیاهپوشی و سفید پوشی شان، پاسدار حرمت انسانی هستند. نصرالله کسراییان سرزمین ما، سیرت و رخسار زنان ما، و بقای ما را به تصویر کشید. بی تردید تاریخ اجتماعی ایران وامدار این هنرمند است.
نازیلا نوع بشری