ماهان چوپان خواهان ترنج است و عشق و ازدواج ،زندگی پر از شور و خوشبختی ،اما روزی باز شاهی ماهان را می رباید و ترنج نالان و بیمار به سوی قصر میشتابد ب ای یافتن شوی خود ، به نقش بازی و مطربی دست می یازد تا شوی را بیابد میگویند ماهان ساطان است و تو برازنده او نیستی برو برو او برای رسیدن به ماهان بازی ها میسازد و....