اشکان پسر کوچک خانواده پس از پایان تحصیلاتش به خانه باز گشته است و مادرش به مناسبت ورود او یک مهمانی برگزار کرده است. مهمانها به مرور از راه میرسند اما بهمن پسر بزرگ خانواده از اتاق بیرون نمیآید. او منتظر رسیدن دوست صمیمیاش عابدین است که قرار است خبر مهمی را برای او بیاورد. با رفت و آمد هر کدام از اعضای خانواده و مهمانها پرده از رازی بزرگ برداشته میشود و خیانتی پنهان آشکار میشود.