ما هزارتو گردان هزار بار مردهی اینک زنده به سحر زمانیم. هزار تویی که بر هر هزار تویاش هزارتوی دیگراست و آن هزار هزار هر یک هزاران هزار، بر گرده خویش سواریم و بار گرانیم بر چار استخوان پوسیده خویش.
ما راویان زمانیم، ثانیهها را به دوش میکشیم، ما در دل تاریک تاریخ نقب میزنیم، در دهلیز تاریک زمان، گذشتهی فراموش شده، زنده است.
ما بیرون زمان ایستادهایم با دشنه تلخی در گرده هایمان.
- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۲ سال خودداری نمایید.