امیر، نوجوانی بزهکار و زیرک است که به شکلی پنهانی در بمبیی به توزیع مواد مخدر مشغول است و مدام از مشکلاتی که برایش ایجاد میشود، خود را نجات میدهد. در جریان یک معامله لورفته مواد مخدر، او از دست پلیس فرار میکند و به خانه خواهرش، تارا، که مدتها از او بیخبر بوده است، پناه میبرد. پنهان کردن امیر توسط تارا برای او عواقبی در پی دارد و تارا به زندان میافتد. با این وجود تارا همچنان تنها امید خود برای آزاد شدن و زندگی دوباره در بیرون از زندان را در امیر میبیند. در روزهایی که به نظر میرسد یأس و تاریکی تمام