روزی روزگاری دختری بود به نام سیندرلا با پدربارون هاردی و خواهر خونده هاش بلا و دونا زندگی می کرد.
بلا و دونا انقدر بدرفتار بودند که حتی اسب سورتمه هم از اونا بدش می اومد. قورباغه ها و مارمولک ها ازشون بیزار بودند و البته موشها!
شادی و دلخوشی سیندرلا دوتا موش مهربون بودند که به حرفهاش گوش می دادن و سعی می کردن با شیرینکاری خوشحالش کنن. تا اینکه روزی دعوتنامه هایی از طرف قصر پادشاه به خانه آنها رسید. دعوتنامه جشن بالماسکه ای کریسمس و...
شماره تماس هماهنگی: ۰۹۱۹۰۷۷۶۰۹۸ - ۰۹۰۵۱۱۱۶۶۹۲
- از همراه داشتن فرزندان زیر ۳ سال خودداری نمایید.