فرزاد (جراح دندان پزشک) پس از سالها به ایران میآید تا دور از مسایل آشفته زندگی نفسی تازه کند. ولی ورود او همزمان است با پدیدار شدن یک شی مرموز شبه فضایی و خانم دکتر یاسمین و سنگهای جادوییاش که رفاقت دیرینه فرزاد و کامبیز را که سالهاست در همسایگی هم و در کنار دریا زندگی میکنند به جدالی بیهوده میکشاند...