آنچه این نمایش داشت، عشق بود؛
عشقی که در جان بلوچ ریشه دواند و از دل خاک تفتهی بلوچستان سر برآورد.
سفری کردیم به دیاری که اندوه را در گوشهی دل نگاه داشته،
اما موسیقی و نمایش، بغضهای فروخورده را به آواز بدل کرد.
صادق سهرابی پردهای پیش چشممان گشود
تا ببینیم چگونه قدرت عشق بر زخمِ دل بلوچ میچربد؛
چگونه عشق، شکوفهای میشود بر شاخسار رنج.
این بود روایت این سفر:
که عشق، هنوز میان این خاک و باد نفس میکشد.