با عرض سلام و خسته نباشید.
به احترام صحنه ی تئاتر و هنر نظرم رو بیان میکنم چون حس کردم اگر این موارد رو عنوان نکنم خیانت در حق تماشاچی هایی است که در ادامه ی مسیر این نمایش در روزهای آتی قصد حضور در سالن حافظ را دارند.
به عنوان یک علاقمند به حوزه ی تئاتر با تجربه ی اندک امیدوارم از نظرهای بنده عوامل این اجرا و کسانی که اجرا رو دوست داشتند، ناراحت نشن. قصد من نقد صحیح و منصفانه و فنی است که به کار این تیم و گروه های دیگه کمک کنه.
انتظار مخاطب از تولید کننده ی اثر باعث بالارفتن کیفیت میشه و در اصل مخاطب صاحب اثر هستش.
بگذریم؛
در مورد اجرا باید بگم که صحنه ی اول و شروع بسیار جذاب بود. ترکیب رنگ سفید و قرمز، حضور جعبه، خلاقیت بازیگر مرد در نقش طیکل یک تلنگر و ضربه ی اولیه برای مخاطب داشت که ایجاد کشش میکرد. نقش مقدمه سازی اثر رو به خوبی ایفا کرده بود و مخاطب رو برای صحنه های بعدی و ادامه ی داستان
... دیدن ادامه ››
آماده کرد.
موزیک اثر بسیار خوب بود. طراحی لباس فوق العاده جذاب و پرفکت بود. طراحی صحنه اما بسیار ساده و این سادگی مینیمالیستی نبود و سادگی بی دلیل و بی مفهوم بود که توجیهی نداشت.
در صحنه ی دوم یک سری مشمای آشغال داخل صحنه ریخته شد و یک موشک نورانی داخل صحنه حین تعویض صحنه چرخانده شد که هر دو بی معنی بودند و نه در خدمت محتوا و داستان و متن بودند و نه در خدمت صحنه و فرم.
بازیگران خانم اجرای مصنوعی داشتن و تیکه های دعوا و کشمکش های دیالوگی این دو عزیز در صحنه ی دوم برای معرفی کاراکتر و پیشبرد داستان بسیار رنگ شوآف داشت.
از اعلام ترس بچه ی اگنس گرفته تا خیریه و بیمارستان داشتن اما، از اینکه برای این پرونده یک ساعت وقت دارند تا تبیین مواضع شخصی خودشان در مورد پرونده.
اولا که پزشک متخصص پزشکی قانونی فرد مقتول رو مورد بررسی قرار میده نه فرد قاتل رو و این به نظرم غیر منطقی بود.
دوما اینکه پزشک متخصص پزشکی قانونی در اون سمت مشغول به کار هستش برای بررسی نوع قتل و کارشناسی ضربات وارده به مقتول و موشکافی قتل، نه تشخیص بیماری روانی و این کار تخصص روان پزشکه.
سوما اینکه خواهر ایشون نباید در جلسه ی فوق محرمانه حضور داشته باشن و همینطور بچه شون، چه به عنوان قربانی چه به عنوان معترض.
چهارما جلسه به این مهمی از ابتدا در خضور پلیس و یا دادستان و یک مرجع قانونی برگزار میشه نه تنهایی مثل یک جلسه ی مهمانی خانوادگی.
پنجما اینکه شخصیت اما از ابتدا با اگنس مخالف بود و ایشون رو با اصرار میخواست قانع بکنه که مجبور شده برای پذیرش پرونده و باید کاری که دلش نمیخواد رو بکنه و اما یکم بعد تر، بعد از افشای راز داستان ایشون یهو تغییر شخصیت داد بدون هیچ مقدمه و نقطه عطفی و یهو با اگنس هم راستا و هم عقیده شد. در صحنه ی آخر هم مجدد یک بار دیگه این تغییر شخصیت به صورت خیلی سریع اتفاق افتاد و تکلیف مخاطب با شخصیت اما مشخص نبود. این به این معنی بود که متن به این کاراکتر عمق شخصیت نبخشیده بود.
در پرده ی سوم شوخی های جنسی و فحش و الفاظ رکیک وارد ماجرا شد، جایی که متن هیچ نیازی به اینها نداشت مگر اینکه قرار بود اثر از فاخر بودنش باز هم بیشتر کاسته بشه.
نمیفهمم رک بودن و به کار بردن این کلمات نشون دهنده ی روشنفکری و داشتن درک بالا از زبان مخاطبه یا تقلید کورکورانه از غرب. اما به هر جهت توجیه منطقی و فنی نداشت.
از جهت دیگه، متن و داستان در جایی بود که نیاز به توضیح بیشتر کاراکتر ها به دور از شوآف و شعار داشت، نه اینکه مونولوگ های تکی روی آوانسن گفته بشه و مشخص نباشه هدف از شکستن دیوار چهارم در این فضا دقیقا چیه؟
حرکات بدنی بی هدف و تکرار شونده برای خالی نبودن عریضه انجام میشد.
شکستن دیوار چهارم هم به همین شکل.
فرم و استعداد بازیگر در اکت و بیان در خدمت اجرا و داستان نبود. این نشون دهنده ی ضعف در کارگردانی و عدم هماهنگی تیمه.
حرکات های هماهنگ و دیالوگ ها کاملا کدگذاری شده و قراردادی بود و من مخاطب متوجه میشدم در دوئل ها بازیگر منتظر یک کلمه یا اکت از طرف رو به رو بود و اگر ی مکث اتفاق میفتاد از سمت نفر اول، نفر دوم منتظر رسیدن به نقطه ی قراردادی میموند.
بازیگر جان نزدیک به چهل دقیقه در دو پرده از اجرا مداوم تند تند صحبت میکرد و دور صحنه از یک مسیر میرفت و می آمد و قدم میزد.
یک قدم زدن روتین بی معنی روی صحنه.
اگر کاراکتر دچار بیماری روانی و شیزوفرنی بود یا حداقل وانمود میکرد که هست و میخواست پشت جنایات مرتکب شده اش به این صورت قایم شود و خودش را تبرئه کند. از ابتدای صحنه ی چهار نفره با اما و اگنس، این عزیزان باید انکار میکردند وجودش را در دیالوگ و بیان و بازی نه اینکه با جان همراهی کنند.
نتیجه گیری هایی که از داستان و دیالوگ باید میشد رو خود بازیگر در دیالوگ هاش مستقیم بیان میکرد. یعنی هیچ اجازه ای به مخاطب داده نمیشد که خودش با اجرا ارتباط بگیره. ما به تماشای تئاتر نشستیم، انشای تابستان خود را چگونه گذرانده اید نمیشنویم که.
بعد از افشای راز داستان که خیلی قابل پیش بینی و ساده بود و عملا ایده حیف شده بود در متن. حضور پلیس ها و پایان بندی کلیشه ای که در خفقان تحت نظر حکومت مستبد، آدم محق همیشه حقش پایمال میشه یک پایان شعاری بود که توهین به شعور مخاطب رو به حد اعلی رسوند.
کلیشه، پیش بینی پذیر بودن، هجو بودن داستان، فحش، شوخی جنسی، صحنه های اروتیک بی معنی و بدون توجیه و پایان بندی بد که همه رو تکمیل کرد.
ضمن اینکه پرده های آخر و پایان بندی کاملا کش دار و خسته کننده بود و بعد از مشخص شدن نتیجه دیگه نمایش هیچ برگی برای رو کردن نداشت و نمیدونم اصلا چرا یک ربع دیگه نمایش ادامه داشت.
نمادسازی پرتاب موشک درنیومده بود و بهش اشاره ی درست نشد و روی این ایده زیادی حساب باز کرده بودند.
من نمیدونم با اینکه هدف اصلی این اجرا این بود که یک کشیش رو به عنوان فرد مذهبی، متظاهر نشون بده به دین و در باطن جنایتکار و قاتل و متجاوز. پس اینکه بچگی این شخصیت رو متاثر از تربیت خشونت آمیز و کودکی اش را سخت و تلخ نشان دادن دیگه چه معنی داشت؟
بالاخره یا کاراکتر شر و بده یا قربانی و بی گناه. نمیشه شما همه چی رو باهم بندازی تو کار.
نتیجه اش میشه این آش شله قلمکاری که همه چی داره و هیچی نداره.
تکنیک سکوت و بازی با صدای پایین در حین پخش آهنگ و ایده ی یکی بودن دو تا کاراکتر و بازی های دیوانه وار و جیغ و داد و گریم خوب و موزیک و تعویض صحنه ی متفاوت و نمادسازی بیرون از اجرا و شوخی جنسی و ... رو همه رو بریزی و باهم قاطی کنی.
عرض کردم؛
اجرا از نظر متنی و کاراکتر سازی، از نظر فرم و محتوا، بازی ها، نقاط کور برای مخاطب، کلیشه بودن و ... همه جوره ضعیف بود و پایین تر از سطح توقع.
پیام اجرا نامشخص بود.
اگر میخواهید چیزی را بیان کنید یا به چیزی اعتراض کنید، هنر را آلوده به امیال شخصی خود نکنید. هنر بازار نیست، ابزار نیست، شخصی نیست، باهاش شخصی و خودخواهانه برخورد نکنید.
صحنه ی تئاتر، تالار حافظ و مخاطب تئاتر حرمت داره.
از احساسات و دردهای مردم برای بولد کردن خودتون سواستفاده نکنید.
از تولید کنندگان این اثر یا افرادی که به تماشای این اثر نشستن میخوام که منصفانه نقد بنده رو بخونن و اگر جواب قانع کننده ای داشتن بهم بدن.
همراه پنج نفر از دوستانم به تماشای این اثر نشستیم. از وقتی که برای این اجرا گذاشتیم پشیمونم و به مخاطبان این اثر هشدار میدم اگر مخاطب سخت پسند و حرفه ای و تئاتربین هستید و یا دنبال یک کار خوب و ارزشمند میگردید در تصمیمی که برای دیدن این اثر گرفتید تجدید نظر کنید.
سپاس